بعضی مشکلات شبیه برخی بیماریها درمان نشدنیاند؛ پزشکی حرفهای هم با علم به این دنبالش نیست که درمانی بیابد، بلکه هدفش این است که بیماری کنترل شود و مزمن باقی بماند.
این یک حقیقت است و ما بیماریهای لاعلاج بسیاری داریم که درمانی برایشان وجود ندارد. اما پزشکان در حال کنترل پیشرفت چنین بیماریهایی هستند.
×××
در این مقدمه یک نکتهی کلیدی هست و آن این است اگر مدیریت مشکل را بیاموزید مهم نیست پزشک هستید یا مهندس فناوری اطلاعات و یا هر شخصی با هر شغلی، مهم این است که بدانی همهی مشکلات را نمیتوان حل کرد، ولی میتوان تسکین داد، مزمنش کرد و از پیشرفت وخامتش جلوگیری کرد.
×××
حتی در یک رابطهی زناشویی نیز این موضوع صدق میکند. مثلاً ممکن است مرد یا زنی بدلیل رفتار یا رابطهی جنسی و... دچار یک مشکل ریشهای شده باشند و تلاش، درمان، تراپی و مشاوره نیز تاکنون نتوانسته بر مشکل فایق آید در چنین شرایطی چه میکنید؟ سریع سراغ طلاق میروید؟
طلاق در اینجا فرار از مشکل است. در حالیکه میشود با مدیریت این مشکل، اثرات مخربش را کاهش و یا کنترل کرد.
×××
با اینحال مشکلات از ظن من سه دستهاند:
۱. مشکلات حل شدنی
۲. مشکلات حل نشدنی اما قابل کنترل
۳. و در نهایت خلاصی از مشکلات حل نشدنی بجای کنترل به هر شکلی که میتوانید!
×××
بطور مثال طلاق، استعفا، ترک کار، خودکشی (ناشی از مشکل حل نشدنی پوچی زندگی) و... میتواند راهکارهایی برای فرار باشند اما وقتیکه به عمق مسئله دقیق نگاه کنیم آن مشکل حل نشده بلکه تو در آن حل شدهای!
×××
همهی مشکلات برای حل شدن نیامدهاند؛ بعضی فقط آمدهاند تا یاد بگیری چطور با آنها زندگی کنی، بیآنکه بگذاری زندگیات را ببلعند. برخی هم زندگیات را میبلعند تا یاد نگیری چطور با آنها زندگی کنی!
×××
بجای یادگیری مشکل، ابتدا سعی کن مشکل یادگیری نداشته باشی!
www.Soroushane.ir