موی تو نسخهپیچ است آنکه مداوا کنی
من که تمارض کنم تا که تو اغوا کنی
پیچش هر تار مو، پیچش آن تاک مو
ظن من این شد مرا مست گوارا کنی
دوست که بودم ولی هیچ مروت ندید
من که شدم دشمنت، بلکه مدارا کنی
×××
صحنهی دلدادگی، بازی موهای تو
میبردش از دلم، دل که تو حاشا کنی
بازگشا جان من، پاک کند زلف تو
از گنه چشم من، خوب مبرا کنی
حلقهی هر تار مو، حلقهی حیرانی است
این من دیوانه را راهی صحرا کنی
×××
کاش بدیدی رخت با خم این موی فر
موی سرم فر کنم تا که تماشا کنی
راز چه داری به سر، موی تو پرپیچ و تاب؟
میل ندارم که تو راز که افشا کنی
موی تو بر من بگفت، شعر سٌرا شاعرا
موی فشانم که تو یکسره انشا کنی
کاش که درمان کند نسخهی موهای تو
تا که سروش از بلا، ایمن و کارا کنی
www.Soroushane.ir