نرنجید از اینکه در فلان چیز توانایی ندارید یا توانایی کمی دارید؛ همچنین خیلی به خود هم چنان مفتخر نباشید که در فلان چیز خیلی توانمندید.
گاهی همان نقطهضعفی که داریم دلیل موفقیت ماست (جوری که مانع، تبدیل میشود به مسیر) و گاهی نیز نقطهی قوت محل آسیب به ماست.(جوری که مسیر، تبدیل میشود به مانع!)
×××
هر کداممان نقاط ضعفی داریم و نقاط قوتی؛ که منحصراً مربوط به ماست. این ویژگیها ممکن است بر اساس تجربیات شخصی، شرایط زندگی، و ویژگیهای خاص فیزیکی یا فردی شکل گرفته.
برای مثال، فردی ممکن است در زمینهی خاصی مانند خلاقیت یا تفکر استراتژیک و... قوی باشد، در حالی که ممکن است در حوزههای مختلف ضعیف باشد یا اصلاً چنین چیزی را نداشته و یا برایش هیچ اهمیتی نداشته باشد.
×××
حجم عظیمی از نقاط ضعف و قوت آدمها مشترک است. نقاط ضعف و قوت افراد ممکن است به طور عمومی مشابه باشند. نقاط ضعف مشترک میتواند چیزی مثل کمبود صبر، اضطراب، یا مشکلات در مدیریت زمان باشد، در حالیکه نقاط قوت مشترک میتواند شامل مواردی مثل تواناییهای تحلیلی یا مهارتهای ارتباطی باشد.
×××
درک تعامل بین نقاط ضعف و قوت بسیار جالب و مهم است. در واقع، بسیاری از ویژگیها و تواناییها میتوانند در موقعیتهای مختلف به شکلهای مختلفی ظاهر شوند و ممکن است آنچه که به عنوان نقطه ضعف در یک موقعیت شناخته میشود، در موقعیتهای دیگر به نقطه قوت تبدیل شود.
×××
اینکه من آدم فنی و آچار بدستی نیستم (بعنوان نقطهضعف) درست نقطهقوت من هم هست که آچار بدست نیستم!
طبق همان مثالی که گفتم، عدم توانایی در کارهای فنی و آچار بدستی میتواند به معنای این باشد که من زمان و انرژی بیشتری برای تمرکز بر جنبههای دیگر که شاید برایم مهمتر و بهتر باشند، دارم.
این به من اجازه دهد که بیشتر به مسائل دیگری توجه کنم و شاید در این زمینهها موفقتر عمل کنم؛ و پرداختن به سایر مسائل باعث میشود آن نقطهضعف ازبین نرود!
شبیه کسی که چون فلج بود نتوانست فوتبالیست قهاری شود ولی همین خانهنشینی اجباری، او را تبدیل کرد به یک خوانندهی مشهور؛ و اگر هم فلجیاش رفع میشد ممکن بود فوتبالیست شود یا نه.
به عبارت دیگر، نقاط ضعف ما ممکن است به ما کمک کنند تا نقاط قوتی را کشف کنیم و بالعکس.
×××
اگر نقطهضعف میتواند نقطهقوتی را رقم بزند و بالعکس، پس ما نه از چیزی پُریم و نه از چیزی تهی!
www.Soroushane.ir