من هادی احمدی هستم؛ نویسنده، شاعر و مدرس ITIL.
بهشدت وسواس دارم روی سبک منحصر نوشتن، معنا و پیام!
اینجایی که هستید وبسایت من است؛ وبسایت شاعری بنام سروش که بهمنظور به اشتراکگذاری آثار، ایدهها، مقالات، دانستنیها و تجربیاتم ایجاد شده. هر صفحهاش، داستانی منحصر به فرد دارد و نگاهی عمیق و چند بعدی را داراست که بیپروا نوشتمش؛ از مطالب آموزندهی تخصصی در حوزهی فناوری اطلاعات و ITIL گرفته تا روزنویسهای دغدغهوار، صفحاتی از کتابهایم، اشعار و…
اینجا مکانی است برای کشف، یادگیری و آگاهی؛ شما را از دانستیهایم بینصیب نمیگذارم پس مرا از نظراتتان بینصیب نگذارید. حرفهای تازهای دارم که بسیاری از آنها را نوشتهام و خواهم نوشت. حرفهای مگو، حرفهای بیپروا، تابوهای شکستنی!
بیصبرانه منتظرم تا ببینم این نوشتهها چه کمکی به شما کرده؟
برخی افراد وقتی حرفی میزنند یا مطلبی مینویسند آخرش را با یک پرسش تمام میکنند تا به نوعی دیگران را گرفتار بحث کنند؛ بیآنکه خودشان دنبال پاسخ و یا خواهان یادگیری باشند. این قشر بیشتر دنبال دیده شدناند تا تعامل دوطرفه.
فلسفهی وجودی Call to action یا CTA هم یعنی همین.
×××
چتباتهای هوش مصنوعی هم بعد از پاسخ به شما در انتهای هر گفتگو، پرسش یا پیشنهاد دیگری را مطرح میکنند تا هی ادامه دهی... هی بپرسی و او هی...
وقتی دخل کمتر از خرج باشد برای رشد کردن دو کار بیشتر نمیتوان کرد: یا باید پول صرفهجویی کنی، یا زمان.
صرفهجویی در پولی که پول چندانی نیست و مازادی ندارد، زندگی نکردن است یا اگر بخواهی از هزینههای ضروری بزنی براحتی شدنی نیست چراکه برای معاش حداقلی، همین الان هم داری کم میگذاری.
×××
اما زمان را میشود Save کرد. با یادگیری مهارت برای کار نکردن در فعالیتهای زمانبر و کم درآمد فعلی.
ولی اکثر آدمها چیز جدیدی را نمیخواهند بیاموزند،...
همیشه آرزو داشتم سردبیر یا ناشر ثابت و همیشگی یک نشریه باشم. یک مجله یک روزنامه.
عضو هیئت تحریریهی مجلهی آرمان توی دانشگاه شدم اما از بس فیلتر میشد کنار کشیدم.
بااینحال سروشانه همان مجله است از یک عنآقا و شاید از یک گلآقا! 🙂
×××
پروفایل لینکدین سروشانه که مطالبش عکسدار شده شبیه یک مجله شده.
پر از داستانهای پورنکی و عشقولانکی، مباحث سیاسی و اجتماعی و انتقادی، نظریات فلسفی و سفسطی، مصاحبه با خودم و دیگران و ...
چه اهل...
و هزاران مطلب منحصر و یکتا را از این شیدای نوشتن بخوانید….