کاریکلماتور نثر است، پارادوکسی از واژههاست! میتواند غنای شاعرانهی موزون و مسجعی هم در خود داشته باشد و بهنوعی یک بازی زبانی دارد تا بتواند گفتنیها را دیدنی کند. از نظر نوشتاری شیوا و ساده بهنظر میرسد اما از نظر معنایی، پیچیده و چندبُعدی است زیرا ایجاز و استعاره و ایهام در خود دارد. کاریکلماتور از چند معنایی یا ترکیبات واژهها نهایت بهرهکشی را میبرد و گاهی با تعاریف روزمره و رایج ضدیت دارد. هرچند این نوع اثر، در ادبیات کهن به عنوان یک ژانر ادبی سابقهای ندارد. اما میتوان نمونههایی از آن را در نثر و نظم از گذشته تاکنون پیدا کرد. نازکاندیشی نگارندهی کاریکلماتور، غافلگیرکننده است.
کاریکلماتور شبیه کاریکاتور، طنز در خود دارد و چون غیرمنتظره است خندهدار و طنزآلود به نظر میآید در حالیکه برعکس کاریکاتور معمولاً با هدف طنز یا خنده نوشته نشده!
من از این بستر مدتهاست استفاده میکنم. سعی کردم مفاهیم عمیقتری را در این سبک نوشتاری ارایه کنم تا بازگوکنندهی اندیشههای آزاد و رئال باشد. همین شد که مجموعه کاریکلماتورهای نوشتهشدهام را با درج پانوشت جهت تعمیم و تفسیر آن در کتابی بنام “واژهگردان” به تحریر درآوردم. عنوان این اثر بدان جهت است که باور دارم که نویسنده نیز شبیه یک عروسکگردان تئاتر یا کارگردان است که با واژهها بازی میکند، او میتواند یک نقش طنز را به یک شخصیت جدی بدهد و برعکس! اوست که قادرست بهترین نمایش از آنها را ارایه کند. واژهگردان نشانگر بازگردانی، چرخش و محوریت واِژهها در معنای دیگر نیز هست! و من تصور میکنم جهانی که ما میبینیم اگر وارونهوار بینیم شبیه یک خفاش! واژهها شکل دیگری از معانی و تعابیر را بهخود خواهند گرفت.