

من هادی احمدی هستم؛ نویسنده، شاعر و مدرس ITIL.
بهشدت وسواس دارم روی سبک منحصر نوشتن، معنا و پیام!
اینجایی که هستید وبسایت من است؛ وبسایت شاعری بنام سروش که بهمنظور به اشتراکگذاری آثار، ایدهها، مقالات، دانستنیها و تجربیاتم ایجاد شده. هر صفحهاش، داستانی منحصر به فرد دارد و نگاهی عمیق و چند بعدی را داراست که بیپروا نوشتمش؛ از مطالب آموزندهی تخصصی در حوزهی فناوری اطلاعات و ITIL گرفته تا روزنویسهای دغدغهوار، صفحاتی از کتابهایم، اشعار و…
اینجا مکانی است برای کشف، یادگیری و آگاهی؛ شما را از دانستیهایم بینصیب نمیگذارم پس مرا از نظراتتان بینصیب نگذارید. حرفهای تازهای دارم که بسیاری از آنها را نوشتهام و خواهم نوشت. حرفهای مگو، حرفهای بیپروا، تابوهای شکستنی!
بیصبرانه منتظرم تا ببینم این نوشتهها چه کمکی به شما کرده؟




بازگشت او بسوی همه است!
#کاریکلماتور #واژه_گردان
پانوشت:
خدا را چه فرض کردی؟ آن "کلی" که آهنربایش را رها کرده تا هر "جزئی" به او برگردد؟
خدا مرده. او بسوی همه بازخواهد گشت.
بازگشت او بسوی همه است؛ خدا به ما برمیگردد، نه ما به او؛ زیرا هرگاه خدایی میمیرد جهان، بیخدا نمیشود که انسانها خدای ازدسترفتهشان را در درونِ خویش بازتولید میکنند.
خدا میمیرد، اما بازگشتش حتمی است؛ نه از آسمان که از درون ما...
اگر اینهمه خدا داریم بخاطر آنست که...
سمیه:"من از نوشتهها و دیدگاهاتون خیلی خوشم میاد... همیشه مطالبتون رو دنبال میکنم میشه باهم دوستی نزدیکتری داشته باشیم؟"
من: "لطف داری؛ بله چراکه نه. دوستی نزدیک، نزدیکی به خود آدمیه."
سمیه:"میدونم چندسالتونه، از خودم بگم برات؟"
من:"بفرما."
سمیه:"من آذرماهیام و ۳۵ سالمه - یعنی ۸-۷ سالی ازت کوچیکترم. نمیدونم ۳۵ سن زیادیه یا نه؟ ولی من مجرد موندم. آدم مورد علاقهمو پیدا نکردم. اینم چندتا عکس از خودم."
من:"بله خیلی هم عالی. از دیدن چهرهتون خوشوقتم."
سمیه:"نمیخوای تو هم چندتا عکس از خودت...
و هزاران مطلب منحصر و یکتا را از این شیدای نوشتن بخوانید….
