داستان من
رزومه
کتابها
تمامی آثار
گزیدهی اشعار
نگارخانه
آواها
ادبیات داستانی
واژهگردان
موجه در جمع توجیه
آدم حسابی
آدم عوضی
گفتم گفت
نشانههای پنهان
زندگینامه هادی احمدی
رازهای معبد آنا
مهسا امینی
گزیدهی اشعار
کازیو
تماس با من
ژن، ژیان، ئازادی : زن، زندگی، آزادی
13 اسفند 1401
ترکهای متروک!
آدمیم؛ به هر جانکندنی که باشد زنده میمانیم؛ به هر سگدو زدنی که باشد نانی را به دندان خواهیم کشید؛
[…]
10 اسفند 1401
حداقل و حداکثر!
این جملهی غلط “اگر دین نداری لااقل آزاده باش!” یعنی تنزل آزادی و آزادگی و آزاداندیشی در برابر دین. یعنی
[…]
8 اسفند 1401
مشروعهی مشروطه!
مشروطه، یک بیداری جمعی بود برای گذار از استبداد؛ و آغاز خوبی بود برای رفتن به سوی آزادی. اما نه
[…]
8 اسفند 1401
پستانک!
نانوایان، بازنشستگان، بازاریان و معلمان هرکدام مجزا راهپیمایی میکنند آنهم درست بعد از خروش چندماههی جوانان و زنان.اصنافی که مدتی
[…]
5 اسفند 1401
ختم!
پدر همکلاسیام فوت کرد. بار نخستی بود که چیزی به اسم مجلس ختم میشنیدم.آن روز، باران که نه، دقيقا مثانهی
[…]
4 اسفند 1401
دین، معنویت نیست!
یکی از چیزهایی که باعث شد همچنان دین، مشتری داشته باشد تلاش دینپژوهان عوامفریب است تا وانمود کنند دین یعنی
[…]
ادامه...