داستان من
رزومه
کتابها
تمامی آثار
گزیدهی اشعار
نگارخانه
آواها
ادبیات داستانی
واژهگردان
موجه در جمع توجیه
آدم حسابی
آدم عوضی
گفتم گفت
نشانههای پنهان
زندگینامه هادی احمدی
رازهای معبد آنا
مهسا امینی
گزیدهی اشعار
کازیو
تماس با من
ژن، ژیان، ئازادی : زن، زندگی، آزادی
1 آذر 1401
ایران غربی!
ایران یعنی آریائیها و آریائیها یعنی ائتلافی از مادها و پارسها و پارتها و اقوام شمالی.در طول تاریخ، سرزمینهای زیادی
[…]
1 آذر 1401
آزادی، این واژهی بیآبرو!
آزادی آواز چاقوها شد و جیب ِدزدها و جانماز تبرهاآزادی، جواهرات گذرگاه سیاستو بازرگان دروغهای رنگینمیان شهرهاآزادی، لنگهبارهای قاچاقهای؛ چه
[…]
1 آذر 1401
انگلستان!
تا دههی هفتاد، یکی از مرگهایی که مردم فریبخورده بدستور آخوندها، نثار غربیها میکردند و عربدهکشان توی هر مراسمی فریاد
[…]
1 آذر 1401
ما جام جمیم!
اگر بازی نمیکردند هم برنده بودند، هم سربلند و هم محبوب.اما بازی کردند… اکنون، هم بازندهاند، هم سرافکنده و هم
[…]
1 آذر 1401
خونین رود!
این تظاهرات، جمع نمیشود مگر آنکه خودتان، جل و پلاستان را جمع کنید و بروید…ایران، سوریه نمیشود، مگر آنکه بخواهید
[…]
30 آبان 1401
نوکر مردم!
هر وقت دیدید کسی گفت من خادم و نوکر و چاکرتم یعنی میخواهد چیزی را آشکارا یا پنهانی در شما
[…]
ادامه...