مدت زمان مطالعه: 45 دقیقه
به وبسایت سروشانه خوش آمدید…

من، هادی احمدی با تخلص شعری سروش، هرچه در توان دارم را در اینجا منتشر کردم و می‌کنم.

شما را از دانستی‌هایم بی‌نصیب نمی‌گذارم پس مرا از نظراتتان بی‌نصیب نگذارید…

5 مهر 1400

آدم‌حسابی!

مدت زمان مطالعه: 45 دقیقه آدم‌حسابی [فصل اول] آدم که به زمین فرستاده شد اصلاً ناراحت نشد. با این‌که خدا طردش کرد، توی ذوقش زد، […]
12 خرداد 1400

مرد کاغذی

مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه مرد کاغذی، لقبی بود که رسانه‌ها به او داده بودند. یک قهرمان بود در نظر بسیاری. شبیه مرد آهنی، مرد […]
13 مرداد 1399

حلقه‌ی آهنی!

مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه خانواده‌ی ما گوشه‌گیرترین خانواده‌ی این کره‌ی خاکی است! گویی نه همسایه‌ای داریم نه قوم و خویشی… البته که همسایه داریم […]
30 فروردین 1399

پیرزن ابیانه

مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه از فاصله‌ی کم، نزدیک به چند متر مانده به او، پیرزنی دوست‌داشتنی و آرام با موهای حنایی، صورت گِرد و […]
12 شهریور 1398

آشنایی با خانم…

مدت زمان مطالعه: 3 دقیقه با خانمی آشنا شدم که تحصیلات فوق‌دکتری مغز و اعصاب داشت، یک ایرانی ساکن کانادا که تحصیلات عالیه‌اش را آنجا […]
30 تیر 1398

دفتر رؤیاها

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه روزهای تلخ و یکنواختی بود و او خاطرات هر روز را در دفتری می‌نوشت تا بعدها آن‌ها را بخواند. اما […]
30 تیر 1398

خو کرده به تاریکی

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه مرد کوری سر راهم سبز شد. زیبایی یک صبح دل‌انگیز پاییزی با رنگ‌های چشم نوازشْ باعث شد تا یک لحظه، […]
30 تیر 1398

درس‌های پدر

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه پدرم همیشه درس انسانیت و آزادگی را به من می‌‌آموخت و همیشه می‌گفت: «این حرف‌ها حقایقی است که از پدرم […]
25 تیر 1398

حادثه‌ی مترو

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه در متـرو، روبه‌روی جوانی نشسته بودم. نمی‌دانم چرا، اما ناخــودآگاه تمام حرکات جوان را زیر نظر گرفتم. او روزنامه‌ای در […]
25 تیر 1398

رنج پیری

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه آینه را می‌توانست بشکند تا پیری‌اش را در آن نبیند و همین کار را هم کرد؛ اما خاطـرات دوران جوانی، […]
25 تیر 1398

الماس جوان

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه جوانی قطعه‌ای الماس در خانه داشت. روزی آهنگِ فروش آن کرد؛ پس نزد جواهرفروشی رفت. ابتدا خواست قیمت الماسِ آن‌جا […]
25 تیر 1398

بهار

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه کودکْ نزد مادرش رفت و پرسید: «مادر، چرا بهار نمی‌آید؟» مادر گفت: «دخترم، صبر کن، بهار از راه خواهد رسید. […]
25 تیر 1398

ترکه و سایه

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه کودکی ترکه‌ای را در زمینی صاف کاشت و به انتظار نشست. آفتابْ در بالاترین نقطه‌ی خود بود و سایه‌ی ترکه […]
25 تیر 1398

کرکس گرسنه

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه گرسنگی به‌شدت به کرکسی پیر فشار آورده بود. او ساعت‌ها در آسمان در حال پرواز بود تا چیزی برای خوردن […]
25 تیر 1398

خودکشی

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه مردمْ دور ساختمانی بلند جمع شده بودند و جوانی در بالای ساختمان قصد خودکشی داشت.هراسی هولناک و هیجانی نفس‌گیر بر […]
25 تیر 1398

ساعت‌دیواری

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه ساعت‌دیواریْ از کار افتاد و مادر، آن را به پسرش داد تا برای تعمیر نزد ساعت‌ساز ببرد. تنها ساعت‌ساز محله […]
25 تیر 1398

قاب عکس

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه قاب عکس دوران جوانیِ پیرمرد، تمام دلبستگی و عشقِ گذشته‌ی شیرین او بود. هر روز قاب را در دست می‌گرفت […]
25 تیر 1398

شاهکار نقاش

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه نقاشی که هیچ‌گاه اثرهایش مورد توجه دیگران قرار نمی‌گرفت، به هر دری می‌زد تا بهترین اثر را خلق کند؛ اما […]
4 بهمن 1397

چکیده!

مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه داستان کوتاه چکیده! ” از روزی که قرار شد تا با راهنمایی استاد ارجمندم آقای (جی، اس)، تز دکترای خود […]
2 بهمن 1397

مترسک ها

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه داستان کوتاه مترسک ها مترسک ها یکجا جمع شدند؛ آنها به شدت از وضع مزرعه، رفتار دهقان و آزار کلاغ […]
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید