ستاد مدیریت بحران یا ستاد بحران مدیریت!؟
شکی نیست که ایران بر گسل زلزله قرار دارد البته وضعیت وخیمتری نسبت به کشورهای ژاپن و کره، فلیپین و… ندارد!
اما علت چیست که در زلزلههایی که بسیاری از این کشورها را تکان میدهد ۱۰ نفر زخمی میشوند اما در ایران جایی را میلرزاند و هزاران نفر آواره، مصدوم و یا در کام مرگ میروند! شک نکنید زیرساختهای ما همیشه مشکل داشته و دارد. البته مهمتر از سستی زیرساخت ها، سستی مدیریت هاست!
شک نکنید هیچکس درنهایت پاسخگوی از دست رفتن ۳۵۰۰۰ عزیز ازدسترفته بم نشد و در کرمانشاه و … نیز همینطور.
چرا تا چیزی به نقطه بحران نرسد به دادش نمیرسیم!؟ مگر مدیریت بحران چیزی جز پیشگیری است!؟
اگر بودجه ای برای استانداردسازی اساسی ساختمانها و … نیست چرا پس برای تامین بودجه سالانه این ستاد هست چرا برای اعطای وام ۴ درصد و کمک بلاعوض هست!؟
در اغلب کشورها از ستادی برای ساماندهی مدیریت بحران استفاده میشود. در ایران هم هست که بودجه هایی سالانه از دولت دریافت میکنند
اما با توجه به مدیریت غلط زیرساخت ها و مدیریت بحران نگاهی کوچک بیندازیم به چنین بحرانی در ممکلت مان:
بودجه سالانه این ستاد: ۵% از بودجه کل کشور معادل ۱۵۰ هزار میلیارد ریال به نقل از وزارت کشور یعنی در سال ۱۵ هزار میلیارد تومان!!
مجموع خسارت وارد شده از این حادثه، طبق گفته استاندار کرمانشاه ۲۶۰۰ میلیارد تومان است و بیش از ۳۰ هزار واحد مسکونی شهری و روستایی آسیب دیده که از آن ۱۱ هزار واحد ۱۰۰% تخریب شده است .
هم بودجه ستاد مدیریت بحران فراوان است در حالیکه چندان کارامد و پیشقدم در بحران های سیل و زلزله و زیرساخت نیست و هم خسارات وارد شده به مردم در زلزله ای نظیر کرمانشاه!
که البته کل خسارات زلزله کرمانشاه هم یک صدم بودجه سالانه مدیریت بحران نیست.
به نظر شما اگر بجای اینهمه هزینه هایی که منتظر حادثه هستیم اگر بودجه این ستاد بجای کسر از بودجه ملی کشور به بخش خصوصی واگذار شود یا اینکه ۱۵% آن را به ستاد یا کمیته ای ۱۰۰% حرفه ای و مسئول و مطمئن بدهیم تا ساخت و سازها بر اساس اصول مهندسی روز ساخته شود و ۶۰% را بطور اجباری به بافت های فرسوده بدهیم و ۱۵% را به انبارسازی مرحله اوج بحران! آیا علاوه بر هزینه های بیشمار مادی فوق متحمل هزینه های کلان ملی و معنوی و دردهای از دست رفتن هموطنان هم خواهیم شد!؟
اگر همیشه قرار است مردم بصورت خودجوش به چنین حوادثی کمک کنند، پس وظیفه این نهادها چیست!؟
به طور کلی می گویند، بودجه ستاد مدیریت بحران، در اختیار سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور است اما چطور و چه زمانی این بودجه ها در اختیار مبارزه با حوادث غیر مترقبه قرار می گیرد را کسی نمی داند. هماهنگی ها باید برای رسیدن به آمار دقیق خسارات صورت بگیرد اما سال های سال – شاید – زمان لازم است که بین تمامی دستگاه های متصدی، این همکاری ها، شکل بگیرد. سئوال در اینجا پیش می آید که در طول یک سال، چندین طوفان پیش می آید که سازمان ها نمی توانند با هم متحد شوند و از اطلاع رسانی تا امداد رسانی را با کمک یکدیگر انجام دهند؟
نوشداروهایی پس از مرگ سهراب، دولت به زلزله زدگان ۲۵ میلیون وام ۴% میدهید، کمک هزینه ۵ میلیونی بلاعوض می دهد، میلیون ها تومان هزینه از جیب مردم به زلزله زدگان کمک می شود اما باز ما در فقر یک مدیریت کارآمد با زلزله ها ۵-۶ ریشتری تکانی به هستی خود می دهیم!
و هم بیش از یک سال طول می کشد تا کاشانه آنها، خانه زیستن شود و سالها طول می کشد تا رنج از تلخی از کام مردم به فراموشی سپرده شود!
بیشتر از ریشترهای زلزله، ریشتر بودجه های میلیاردی است که در ناکجا آباد هزینه می شود! که تن آدم را به لرزه در می آورد.
اگر ایران کشوری از هر نظر ثروتمندی نبود دلم نمی سوخت.
همین سناریو در تمامی مدیریت های دیگر ما نیز هست حتی مدیران فناوری اطلاعات نیز دچار چنین فقر مدیریتی هستند و بجای هزینه کرد صحیح در زیرساخت ها همواره منتظر بحران هستند و هزینه های بحران!
شکی نیست که ایران بر گسل مدیریت غلط دارد البته وضعیت وخیمتری نسبت به کشورهای ژاپن و کره، فلیپین و… دارد..