هادی احمدی (سروش):

گزاره‌ی:‌"من اعتقاد ندارم" درست مقابل واژه‌ی لاتینی Credo است که یعنی "I believe" یا "من اعتقاد دارم."
اعتقاد از نظر فلسفی، نگرش و دیدگاه آدمی است نسبت به گزاره‌ها یا جملات درست و نادرست؛ بعبارتی برداشت ذهنی ما از مواجهه با یک گزاره می‌شود اعتقاد؛ یک جور باور و یا یقین به آنچه دیده، شنیده و یا خوانده.
اعتقادات صرفاً باورهای مذهبی نیستند. گاهی به یک شخص معتقدیم، گاهی به یک عبارت، یا به یک شی و یا به هیچ!
×××
هرچند شکل‌گیری باورهای ذهنی مختص هر فردی است اما قابل تحمیل است. بعبارتی می‌شود به اطرافیان قبولاند که فلان چیز درست است بپذیرید و یا نادرست است از آن حذر کنید. این یعنی اعتقاد در عین حال که یک کنش درونی است می‌تواند اکستابی و یا تزریقی هم باشد.
 اگر فرد خود را خام و یا مطیع دیگری بداند لوح ذهنش آماده‌ی تزریق و القای هرگونه باوری است. و ذهنش مالامال سرشار از باورهایی می‌شود که بواقع از آن او نیست؛ نگرش او نیست. آنجاست که می‌توان از او بعنوان مغزشسته یاد کرد!
×××
اما خوراک ذهن چنین آدمی با تزریق تهاجمی بی‌فایده است. بعبارتی برای قبولاندن باور به او باید با فریب و یا شیرین‌انگاری، آن را به او خوراند وگرنه با زور و تحمیل اثربخش نیست.
رویه‌ای که ادیان در برابر تزریق اعتقادات مذهبی در پیش گرفتند همین شیرین‌انگاری و فریب ذهن افراد است. یعنی با گزاره‌هایی نظیر اگر این کار را بکنی خدا خشنود می‌شود و یا به بهشت می‌روی و... سعی در فریب ذهن آنان دارند. بخاطر همین ادیان در برابر با ساده‌لوحان و پیروانشان با نرمی زیادی برخورد می‌کنند اما در برابر با دیگران که تحمیل را نمی‌پذیرند با تندی و خشونت.
×××
برتولت برشت جمله‌ی آشنایی دارد اینکه:"ریشه‌ی اعتقاد از آن جا خشک می‌شود که بخواهند تحمیلش کنند."
و از آنجایی که انسان‌های آزاده چیزی را به زور نمی‌پذیرند، مروجان دین از همان پیروان فریب خورده استفاده می‌کنند تا در برابر مردم قدعلم کنند! بخاطر همین است که یک بسیجی، یک داعشی، یک طالبی یا یک یهودی دوآتشه‌تر و تندتر از خود احکام دین‌اند! و چون ذهنشان مملو از گزاره‌های نادرست است مطیع فرمان رهبرشان می‌شوند و آدم‌کشی را راهی برای رفتن به بهشت می‌دانند.
اگر اعدام دستور حاکمان و قضات است، اجرای حکم اعدام نیز توسط سربازان و پیروان مغزشسته‌ای است که راهی برای رهایی از آن ندارند. چون به گزاره‌های نقض فکر نمی‌کنند
××××
وقتی بگویم من اعتقاد دارم که اعتقاد ندارم در حقیقت سعی دارم اعتقاداتم را به باورهای دیگران پیوند نزنم. من باید شخصاً به این یقین برسم تا نمایشی از اندیشیدن را درخود بیابم وگرنه ذهنم آلت دست دیگران خواهد بود.
باید با گزاره‌های درست و غلط همزمان روبرو شوم و آن را در ترازوی اندیشه بگذارم و بر اساس خرد، آن را اندازه بزنم تا باور درستم را شکل دهم. وقتی مدام در مواجهه با مجموعه‌ای از گزاره‌های تکراری روبرو شوم و از برخورد با نقض آن گزاره، منع شوم هرچه ببینم و بشنوم مملو از ناراستی و خطاست!
×××
ما در میان انبوهی از آدم‌هایی هستیم که حتی‌ نمی‌دانند اعتقاد چیست اما اعتقاد دارند!
#مهسا_امینی #علی_عاقلی
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x