هادی احمدی (سروش):

برای نخستین بار "هدست واقعیت مجازی" را روی چشمانم گذاشتم... فقط ۳ دقیقه کافی بود تا کل بدنم بی‌حس شود و حتی نای برخاستن نداشته باشم.
از شدت استرس، سقوط، برخورد و تلاش برای بقا!
چه دیدم؟ هیچ! براستی که هیچ اما این هیچ مرا تا مرز ریدن برده بود. 🙂
×××
گمان نمی‌کردم انسان این‌قدر اهل فریب خوردن باشد حتی وقتی که می‌داند و یقین دارد که فریب است!
این‌که واقعیت بتواند به این سادگی جعل شود چیز عجیبی نیست این‌که در برابر یک چیز جعل‌شده و با علم به جعلی بودنش از پا بیفتی عجیب است.
ذهنم می‌دانست یک بازی و سرگرمی هیجان‌برانگیز است اما بدنم... بدنم همچنان عقب‌مانده بود.
×××
ذهن می‌دانست که سقوطی در کار نیست، بازی‌ست، تصویر است، مجاز است. این یعنی آگاهی و شناخت؛ یعنی ذهن در سطوح بالای تحلیل قرار دارد. ذهن، در این صحنه، آگاهانه به "جعلی بودن واقعیت" پی برده بود. اما بدن با دیدن تصویر سقوط، دچار واکنش‌های اضطراری شد: لرزش پا، عرق، از دست دادن تعادل، افزایش ضربان قلب... یعنی همان پاسخ‌های تکاملی به خطر بقا.
بدن همچنان طبق نسخه‌ی بدوی و اولیه‌اش برنامه‌ریزی شده: "تصویر سقوط = خطر مرگ = آماده‌باش!"
ذهن می‌گفت: "نگران نباش، واقعیت نیست."
بدن می‌گفت: "من کاری به تو ندارم، من فقط برای نجاتت ساخته شده‌ام!"
من از این تجربه‌ی خاص یک چیزی فهمیدم.... انسان فقط ذهنش تکامل یافته نه بدنش!
×××
سقوط‌های مکرر از آسمان‌خراشان بلند، آن‌چنان درونم را درگیر کرد که نه عقل، نه تجربه، نه حتی یقینِ به "ساختگی بودن"، نتوانست مرا از واکنش بدنم بازدارد.
پاهایم می‌لرزید، تعادلم شکست. نمی‌شد سرپا بایستم و تمام بدنم غرق عرق بود.
گویی بدن، با همه‌ی تاریخ تکاملش، فریب تصویر را خورد.
و من، در آن سه دقیقه، فهمیدم که انسان، بیشتر از آن‌که حقیقت را دریابد، به بقا پاسخ می‌دهد.
×××
در مواجهه با ترس‌های بنیادین (مثل سقوط) که محل تلاقی فلسفه‌ی ذهن، فیزیک ادراک و حتی روان‌فیزیولوژی‌ست یک چیزی مبهم است اینکه اگر مجازی باشد آیا ما واقعیت را می‌بینیم؟ یا فقط چیزی را که برای زنده‌ماندن باید باور کنیم؟
×××
در تجربه‌ی زیستی با واقعیت مجازی، صحنه‌ی انتخابی یک سقوط ممتد از ارتفاع بسیار زیاد سیستم عصبی‌ را دچار واکنش اضطرابی می‌کند:
افزایش ضربان قلب، انقباض عضلات، اختلال در تعادل و تخلیه‌ی ناگهانی انرژی.
این پدیده، "cybersickness" یا بیماری واقعیت مجازی‌ست:
مغز، تصویر حرکت را می‌بیند ولی از نبود سیگنال‌های حرکتی در گوش داخلی و عضلات گیج می‌شود. تعارض حسی باعث می‌شود مغز وضعیت را خطرناک تلقی کند، انگار واقعاً در حال سقوطی. در نهایت، بدن من فرمان ایست داد، حتی وقتی "هیچ‌چیز" در واقعیت حرکت نمی‌کرد.
×××
هنگامی‌که چنین چیز مجازی غیرواقعی می‌تواند آدم را از پای درآورد، چیزهای واقعی چه با ما می‌کند؟
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x