مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه

راوی دردم.
واژه‌ در واژه، ارگ در ارگ.
آه! دردی دارم از آزادی
درآرم ردای آن را اول.
از آز دوزخ رذل و از روز زرد
رازی دارم از دل و رازدارم از آه ادوار
در دل آوای دوّار.
اره، دار زد اردک را در آب روان
داس زور، درو زد آدم را در دوران
آرزوی آزادی، روح آدم را آرام آرام
زار زار و راه راه از درون، زدود.
روان را از دور، از رود رگ و از دود
دردم آزادی. رازم آوازی.
داس زور… درو زد آدم را زود
دوام دارد درس آزادی و آواز رود؟
×××
پانوشت:
می‌شد فارسی را با واژه‌هایی مملو از حروف جدا از هم نوشت چیزی شبیه انگلیسی اگر آن حروف چسبان نبود. اگر این‌گونه بود شاید فارسی در علم برنامه‌نویسی و در خوانش و تشخیص بهتر کاراکترهای مجزای دیجیتالی و نوشته‌های درج شده بر روی عکس بصورت OCR ، جهانی‌تر از امروز می‌شد.
هرچند این قطعه نوشته شبیه دستخط دعانویسان است!
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x