ماشین آخرین‌سیستم

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه

همیشه آرزو داشتم یکی از خودروهای آخرین‌سیستم، که قیمتی سرسام‌آور هم داشت، مال من باشد و این تنها آرزوی بزرگ من بود و تنها دلخوشی که خود می‌توانست بهانه‌ای برای رسیدن به آن باشد.

اما روزی که با تاکسی به محل کارم می‌رفتم یک صحنه‌ی تصادف دیدم که بسیار وحشتناک بود. از همان خودرویی که آرزویش را می‌کردم، یکی را در آن حادثه دیدم که به‌شدت خُرد شده بود و جرثقیلی داشت آن را دنبال خود یدک می‌کشید. و جسد رانندگانِ هر دو خودروی تصادفی روی کف آسفالت جاده افتاده بود.

آن لحظه بود که دانستم آرزویی که من داشتم، سال‌ها پیش آرزوی شخص دیگر بود که به آن رسید؛ اما چه بد نابود شد!

می‌دانستم آرزویی که می‌‌توانم زندگی‌ام را با آن بسازم، ممکن است روزی زندگی‌ام را با همان آرزو از بین ببرم!

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x