کلمهی هاراکیری، کاربرد مستجهنی ندارد، شبیه آنچه که همیشه مینویسم. 🙂
هاراکیری نوعی خودکشی آیینی در فرهنگ سامورایی ژاپنی است با شکافتن شکم ازطریق شمشیر؛ معمولاً برای حفظ شرف.
در معنای کنایهایاش، گاهی به تصمیم آگاهانهای گفته میشود که فرد میداند به نابودیاش میانجامد، اما آنرا با وقار، آگاهی یا اعتراض انجام میدهد.
بهرحال سفره کردن شکم باید دلیلی داشته باشد!
×××
چرایی سفره کردن شکم، چیزی شبیه لو ندادن همدست در یک جنایت مافیایی است وقتی که میدانی تا پای چوبهی دار قرارست بروی. شبیه عملیات انتحاری/استشهادی اسلامگرایان برای رفتن به بهشت؛ و حتی شبیه معترضی که خود را جلوی شهرداری بخاطر مشکلات مالی و غرور پایمال شدهاش آتش میزند و یا شبیه خودکشی یک نفر به هر علتی.
و البته شبیه سقراط که جام شوکران را نوشید؛ با این ذهنیت که مرگی که انتخاب میشود، از زیستن، زیباترست.
×××
هاراکیری یک مرگ آگاهانه است آنچنانکه از سقراط فیلسوف هم یک تندرو انتحاری ساخت.
او شوکران را نوشید نه از جهل، که از یقین.
و چهبسا خطرناکترین مرگها، مرگهاییاند که از یقین آغاز میشوند!
مهم نیست این یقین از آگاهی میآید یا از جهل؛ درهرحال یقینی بیبروبرگشت است!
×××
این نشان میدهد یقین، کاری میکند که چیزی، چنان تبدیل به ارزش شود که مرگ، یک انتخاب ضروری شود.
ضرورت مرگ وقتیکه برای تمام موجودات میرا، اتفاق میافتد حقیقت است اما جلو انداختنش بخاطر یک یقین جای تآمل است.
بااینحال بواقع در ظاهر فرقی بین مرگ انتخابی یک معترض، اسلامگرا، سامورایی، عضو مافیا و سقراط نیست هرچند در معنا هست؛ همهی اینها بر اساس یک مفهوم، مرگ را به زندگی خفتبار از ظن خودشان، ترجیح میدهند.
اینکه کارشان درست است یا نه؟ بر من پوشیده است چون به آن درجه از یقین نرسیدم.
هرچه هست اگر زیستن یک معنا لازم دارد گویی مردن هم یک معنا باید داشته باشد.
×××
برخی میخواهند بدانند برای چه میمیرند؟
و برخی میخواهند بدانند برای چه زندگی میکنند؟
ولی چیزی که مشخص است معنای مرگ و زندگی برای افرادی که مرگ را ضرورتی آنی میدانند فرقی ندارد!
بهمینخاطر کیر میزنند به زندگی و به هارا و به ...
درنتیجه هاراکیری کاربرد مستهجنی دارد! 🙂
www.Soroushane.ir
