هادی احمدی (سروش):

کل‌کل‌های زناشویی بنظرم یکی از پرتکرارترین و بیخودترین بحث‌ها برای رخ کشیدن منیت‌های خرانه‌ی طرفین است. هر کدام هدفشان این است که: یا حرفشان را به کرسی بنشانند یا کاری کنند طرف مقابل خیال برش ندارد که حق دارد، یا می‌خواهند دیگری را تغییر دهند باب میل خودشان.
همین می‌شود که روابط زناشویی بجای لذت و همراهی، مملو می‌شود از تنش و کشمکش؛ و دادگاه‌ها هم پر از تراکنش!
×××
قدیمی‌ها که سرشان بیشتر به لاک زندگی با شعار "همینه که هست..." خوش بود سعی می‌کردند زیاد سر به سر همدیگر نگذارند و حتی به نسل جدید هم می‌گفتند:"زیاد من من نکن کمی نیم‌‌من باش وگرنه زندگیت از هم می‌پاچه!" 🙂
پاچیدن یا (پاشیدن) زندگی، چیزی‌ست شبیه شاشیدن ایستاده. هم خالی می‌شوی هم خیس! 🙂
×××
در کل امروزی‌ها یک من‌من ناقص هستند و قدیمی‌ها یک نیم‌من کامل.
اما بنظرم هر دو درست نیست. اولی خرمنی است و دومی بی‌منی. درحالی‌که همه‌ی ما در ابتدا باید منی کامل و به‌اندازه باشیم. وقتی من نباشی منیت هیچکس را نمی‌پذیری. یک من کامل تازه می‌فهمد خود بودن یعنی چه؟! پس کسی که خود بودن را درک کرده، خودِ دیگران را هم درک می‌کند.
اما نیم‌من همیشه بدنبال نیمه‌ی منِ خویش است و آنرا در دیگری میجوید همین می‌شود که حس می‌کند تا آخر عمر چیزی کم دارد و هرگز هم بدان نمی‌رسد.
برعکس، امروزی‌ها از افزایش من‌ها می‌نالند و حس می‌کنند آنقدر من هست که نمی‌گذارند منیت او دیده شود!
×××
همه می‌دانیم که "مَن" یک واحد اندازه‌گیری وزن قدیمی ایرانی‌ست ولی حتی این واحد مقدارش در مناطق مختلف فرق داشت: مثلاً منِ تبریز سه کیلو از منِ اصفهان بیشتر بود یا منِ خراسان تا ۷ کیلو هم می‌رفت. پس من‌ها بالاپایین داشتند. اما این محل نزاع نبود چون براحتی تبدیل می‌شد.
آنانی که من‌من می‌کردند نزاع‌آلود می‌شدند، چون دوبرابر منی که بودند را می‌خواستند قالب کنند! 🙂
ازطرفی خرمن، توده‌ی بزرگ غلات (مثل گندم یا جو) بود که پس از درو، در جایی جمع می‌کردند تا آنرا بکوبند، باد دهند و دانه‌اش را جدا کنند. خرمن‌ها همیشه کوبیده می‌شوند، همیشه بدست باد سپرده خواهند شد تا تهش یک من دربیاید یک من واقعی و کامل. یک من خالص.
×××
آدمی که با من بودن تو مشکل دارد خودش، من نیست!
من‌های واقعی درحقیقت با خرمن‌ها مشکل دارند؛ خرمن یک منِ خیلی بزرگ و پوشالی و خرانه و ناخالص است.
خرمن‌ها آدم‌هایی‌اند که یکهو سر از تخم درآورده‌اند، یک‌شبه پولدار شده‌اند، یک شبه استاد شده‌اند و آنانی که چند نیم‌من ناقص، مدام رهبر رهبر صدایش می‌کنند و او "هوا ورش" داشته که نکند خرمن است!
بسیاری از ماها، منیتی را به تصویر می‌کشیم که منِ واقعی نیست، منِ لجبازی است، منِ غرور است، منِ بی‌فکری است، منِ دستکاری شده توسط پست‌ها و حرف‌های دیگران است و من باد شده توسط تشویق الکی سایرین است، آنچنان که دیگر من نیستم و یک خرمنم!
×××
من باش؛ نه نیم‌من و نه خرمن!
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x