معلوم نیست این چیزی که شما از من میبینید ویرایش جدید من است یا نه؟
تاریخ و زمان بعدها مشخص خواهد کرد...
×××
لابد میدانید مولانای پیش از شمس، یک مکتبدار سوار بر منبرِ موعظه بود، اما بعدش شد آن عاشقِ شیدا؛ شاید لذت معرفت یا آگاهی، نسخهی دوم مولانا را ساخت.
پیامبر اسلام نیز بین محمد مکی و مدنیاش دو نسخهی متفاوت را نشان داد. بیشک، لذت قدرت از او محمد مدنی ساخت.
وینگشتاین هم همینگونه بود، ابتدا "زبان" را مرز جهان میدانست بعد به این نتیجه رسید که جهان، شبکهای از بازیهای زبانیست؛ او ثروتمند بود اما ثروتش را بخشید، خانهی امنش را سوزاند و اینگونه وینگشتاین دوم متولد شد که نظامهای فکری قبلیاش را مردود اعلام کرد. شاید لذت رهایی از ثروت، وینگشتاین دوم را ساخت.
یا محمد جولانی تروریست که شد احمد الشرع!
×××
آمدن یک نفر یا رفتنش از زندگیمان، یک ویرایش از ما خواهد ساخت.
گاهی نیز آمدن یا رفتن معرفت، قدرت، شهوت، ثروت، فاجعه و یا حادثه نیز یک آپدیت به ما میزند. این آپدیت لزوماً نسخهی بهتر نیست ولی حتماً نسخهی متفاوتیست!
×××
ویرایش دوم، همیشه تصمیم فردی نیست؛ جهان، سرزمین و دیگران در تولید آن نقش بسزایی دارند.
این آپدیتها گاهی یک شکستاند، گاهی یک گشایش؛
اما در هر حال، نسخهای جدید از ما تولید میکنند که با نسخهی قبلی سازگار نیست.
ما مجموعهای از نسخههایی هستیم که روی هم انباشتهایم؛
هر نسخه، ردّی از دیگری را با خود دارد، اما هیچکدام ادامهی خالص قبلی نیست.
بهمین دلیل است که هیچ انسانی تماماً قابل پیشبینی نیست؛ نه در تاریخ، نه در جامعه، و نه حتی در زندگی روزمره.
×××
انسان داستان است، نه یک جوهر ثابت...
انسان، جریان است.
هر چیز قدرتمندی که وارد این جریان شود چه عشق باشد چه رنج، چه قدرت، چه پول، چه لذت، چه آگاهی، چه یک آدم، چه یک فاجعه، چه یک جمله(!) و چه یک سفر، درنهایت مسیر را عوض میکند؛ و آن قسمت از رودخانه که مسیرش تغییر کرده دیگر همان رودخانهی قبلی نیست.
انسان موجودیست که "پیوستگی" را در رؤیا میبیند، اما "گسست" را زندگی میکند!
×××
این چیز عجیب و ترسناکی نیست؛ ترسناک اینست آدمها آن نسخهای که از تو دیدهاند را مقدس بشمارند و ترسناکتر اینست که تو نسخهها و ویرایشهای هم داشته باشی که زیر آن چیزهای قابل قبول برای همگان یا پیروانت، پنهانش کرده باشی!
www.Soroushane.ir
