پاکستان وقتی شکل گرفت که هند مستقل شد و مسلمانان از هندوها جدا شدند؛ این جدایی نتیجهی جنبش استقلال هند بود که با تقسیم این کشور به دو دولت مستقل هند و پاکستان همراه شد.
اصلیترین دلیل این جدایی، تفاوتهای مذهبی بین مسلمانان و هندوها بود. رهبران مسلمان به رهبری محمد علی جناح [بنیانگذار پاکستان و اولین جمهوری اسلامی در جهان] معتقد بودند که مسلمانان در هند مستقل نمیتوانند حقوق و هویت خود را حفظ کنند و بنابراین خواستار ایجاد کشوری جداگانه برای آنان شدند.
پس کشور جدیدی شکل گرفت بنام پاکستان که شامل: پاکستان غربی (پاکستان فعلی) و پاکستان شرقی (بنگلادش) بود.
×××
هندوها کمی آرامش خاطر یافتند که اکنون مسلمانان سرزمین خودشان را دارند و هندوها هم سرزمین خودشان. مسلمانان هم کمی کرمِ کونشان خوابید، اما فقط مدتی اندک؛ انگار مسلمانان سیرمونی ندارند؛ هرچقدر هم کشورهای جدیدی بنام آنان درست میشود بازهم اقلیتی در کشور میزبان هستند و برای خودمختاری میجنگند! هند هنوز هم درگیر مبارزهی مسلمانان بر سر احقاق حقوقشان است!
×××
شاید دلیلش در این است:
رشد جمعیت مسلمانان بخصوص در قرن ۲۰ و ۲۱ تحت تأثیر عواملی چون نرخ زاد و ولد، مهاجرت و تغییرات اجتماعی و اقتصادی بوده و بنظر همچنان رشد صعودی دارد؛ آنچنان که در اوایل قرن بیستم، جمعیت مسلمانان حدود ۳۰۰ میلیون نفر بود که در پایان قرن، به حدود ۱.۲ میلیارد نفر رسید؛ رشد جمعیتی بالا، در آفریقا و آسیا بهویژه در کشورهای خاورمیانه و جنوب آسیا (از جمله هند، پاکستان، و بنگلادش) بیشتر دیده شد.
×××
در آغاز قرن بیست و یکم، تعداد مسلمانان به بیش از ۱.۴ میلیارد نفر و تا سال ۲۰۲۰ میلادی به حدود ۱.۹ میلیارد نفر افزایش یافت و پیشبینی میشود که تا نیمهی قرن ۲۱، نزدیک به ۲.۵ میلیارد نفر برسد. این رشد به دلیل نرخ زاد و ولد بالا و جوانتر بودن جمعیت مسلمانان نسبت به دیگر ادیان است.
مسیحیان بعنوان اولین جمعیت دینی جهان، همکنون ۲.۴ میلیارد نفرند؛ ولی جمعیت بسیار پیرتر و فرسودهای هستند.
با این سرعت سریع رشد قشر مسلمان در پایان این قرن، شاید نزدیک به دوبرابر مسیحیان جهان، مسلمان وجود داشته باشد.
مسلمانانی که با مفاهیم بنیادگرایانه در سرزمینهای دیکتاتوری و یا ناآزاد، همراه با قشر جوان و ناآگاه و کمسواد و یا سرکوب شده یا شستشوی مغزی شده، خطرناکترین پتانسیل برای نزاع بیشتر و مقابله با دنیای آزاد هستند و این رشد جمعیت سریع میتواند نتایج وحشتناک را در آینده رقم بزند. چراکه سواری گرفتن از مردم بنام دین سادهترین کار حاکمان است و قرنهاست جواب داده.
×××
سرعت کم زایش در کشورهای مسیحی و پیری آنان و عدم تمایل به گسترش و صدور مذهب مسیحیت از یکسو و افزایش نرخ تولید نسل در کشورهای مسلمان، جمعیت جوان و تمایل شدید به مسلمان کردن دنیا از سوی دیگر، سبب شده مسلمانان با سرعت چشمگیری مسیحیان را کنار بزنند و به رتبهی اول برسند.
البته اعتقادات بسیاری از مردمان این کشورها، اسلام نیست بلکه اسلامگرایی است. بهرحال هرچه باشد کسی که در یک خانوادهی مسیحی یا مسلمان بدنیا بیاید به اجبار یک برچسب دینی رویاش میخورد تا جزو پیروان آن دین محاسبه شود حتی اگر هیچ اعتقادی به آن نداشته باشد.
×××
اسلام آن دین آخری بود که به دین اول قرار است مبدل شود.
تا وقتی دین هست و دین در مقام حاکمیت، من قرنهای آتی را باوجود مسلمانان بیشتر، خطرناکتر و آشوببرانگیزتر از قرن اخیر میبینیم.
بریده باد دست ابولهب و تب! 🙂
www.Soroushane.ir