حتماً برایت اتفاق افتاده که خیلی اتفاقی، یک نوع محتوا را تولید کردی و عدل به کام خیلیها نشسته؛ و آنان که تا پیش از این کنج عزلت گوزیده بودند یکهو بیرون میجهند و در جماعت سراپا مشتاق، ایستاده کفزنان و رقصکنان و تو را آماج تشویق و ترغیب قرار میدهند و تو خوشحال و مفتخر با خودت میگویی:"یافتم!"
"با همین فرمون دهنتونو ازاین به بعد سرویس میکنم." 🙂
اما هرچه که بیشتر تلاش میکنی و شبیه آن محتوا و حتی بهتر از آنرا میگذاری دیگر آن شور اول را ندارد؛ حتی پس از مدتی نیز دیگر، هیچکس رغبتی نشان نمیدهد و فقط دهن خودت سرویس میشود!
چرا؟
چون تازگی تکرار شده، کهنه است!
گاه محتوایت همچنان تازه است اما تو کهنه و تکراری بنظر میرسی و گاه برعکس.
×××
این همان تلهی تشویق است که خلاقیت را به دام روزمرگی میاندازد و تو را نیز بسوی جلوی پوچ سوق میدهد!
وقتی یک محتوای خلاقانه و نوآورانه بااستقبال شدید روبرو میشود بخاطر آن است که محتوا یا نگارنده تازگی دارد و حس تازهای به مخاطب میدهد. اما تکرار همان فرمول و همان فرمولساز، آن حس هیجان و کشش را از بین میبرد و تبدیل میشود به یک عادت خستهکننده.
×××
در واقع، تشویق اولیه بیشتر بخاطر غافلگیری و تازگی است، نه صرفاً کیفیت محتوا.
بااینکه تو روزبهروز پختهتر شدی و باکیفیت بیشتری، تولیدمحتوا میکنی اما دیگر خبری از هجوم آنی آن مشتاقان دلستان و کفزنان و عزلتگزیدههای اُرگانیک(!) نیست.
برای عبور از این تله، باید همیشه دنبال ایدههای جدید بود اما تازه بودن و تازه ساختن، همیشه یک آدم همیشه تازه میخواهد و کدام آدم است که خودش و افکار و بیانش درگیر تکرار و عادتها نشود؟
×××
و بواقع که ما آدمها چیزی نیستیم جز مجموعهای از تکرار و عادتهای خوب و بد!
www.Soroushane.ir