هادی احمدی (سروش):

عمری گفتند که ۸ سال جنگ، بر ایران "تحمیل" شده؛ حال آن‌که تحمیل نشده بود، تشویق شده بود!
×××
جمهوری اسلامی از همان روز اول نه‌تنها به فکر اداره‌ی داخل کشور نبود، بلکه مأموریت خودش را در تغییر نظم منطقه و حتی در رویاهایش فراتر از منطقه تعریف کرد.
با شعار "صدور انقلاب" به کشورهای منطقه پیام داد که نظم موجود را به رسمیت نمی‌شناسد. از همان روزهای اول، در لبنان، عراق، سوریه، بحرین و حتی عربستان، گروه‌های شیعه مسلح و ایدئولوژیک مورد حمایت قرار گرفتند. حکومت ایران با افتخار اعلام می‌کرد که انقلاب اسلامی، مرز ندارد.
حتی اگر خاطرتان باشد تا مدت‌ها جگرسوخته‌ی بوسنی و هرزگوین(!) بودیم 🙂
×××
دادن پایگاه به گروه شیعیان حزب‌الدعوه عراق و حمایت نظامی و آموزشی و مالی از آنان امکان آشوب و ترورهایی را در عراق رقم زد؛ درست بعد از انقلاب.
در چنین شرایطی، صدام از خداخواسته، در شهریور ۵۹ به ایران حمله کرد و به‌مانند حمله‌ی اسراییل، بسیاری از کشورهای منطقه و جهان، بجای محکوم کردن تجاوز عراق، از او حمایت کردند.
چرا؟
چون ایران خودش را بازیگر غیرقابل پیش‌بینی، مداخله‌گر و بی‌ثبات‌کننده‌ی منطقه معرفی کرده بود و ظرف حدود دو سال از شکل‌گیری این حکومت پیامش را به جهان مخابره کرد.
بااین حال جنگ عراق بزودی خاتمه می‌یافت اما ج.ا با حمایت مجدد از تاسیس "شورای عالی انقلاب اسلامی عراق" در سال ۶۱ (۲ سال پس از جنگ) می‌خواست تا آنان به براندازی رژیم صدام حسین، اقدام و پروژه‌ی صدور انقلاب به عراق را نمایندگی کنند.
تجهیز بازوی نظامی‌ این گروه که به سپاه بدر (لشکر بدر) معروف شد و تحت آموزش و پشتیبانی مستقیم سپاه قرار گرفت ماحصلش چیزی نبود جز استمرار جنگ. نتیجه‌اش نابودی زیرساخت‌ها و کشته‌شدن هزاران جوان و آوارگی میلیون‌ها نفر.
همین شد که خون پاک زنان و کودکان و جوانان هم روی دست آخوندها ماند هم به پای درخت خشک اسلام.
×××
حکومتی که هنوز دو سال از عمرش نگذشته بود، با همه همسایگانش سر ناسازگاری و تنش داشت. ارتش خود را با اعدام‌های گسترده ضعیف کرده بود، سیاست خارجی‌اش بی‌ثبات بود، و چون خودش عامل بی‌ثباتی شد همیشه محلی برای تهدید است.
آنگاه که تهدید می‌شود شروع به مظلوم‌نمایی می‌کند.
×××
در آن سناریو هم آنزمان، رسانه‌های رسمی جنگ را "تحمیلی" نامیدند. اما واقعیت این است که زمینه‌های این جنگ از درون نظام جمهوری اسلامی پدید آمد: از دخالت در عراق گرفته تا تحریک شیعیان برای قیام علیه صدام، تهدیدات شعاری و ماجراجویی‌های ایدئولوژیک.
هرچند شاید در محافل سیاسی صدام، علت تهاجمش را مشکلات مرزی عنوان کرد اما داستان چیز دیگری است.
×××
جمهوری اسلامی در یمن، لبنان، عراق و سوریه با نفوذ عقیدتی نظامیی که داشت همین برنامه را دنبال کرد. از حماس حمایت تسلیحاتی کرد، به حزب‌الله و حوثیان سلاح می‌رساند، و از هر گروهی که شعار "مرگ بر اسرائیل" بدهد، پشتیبانی می‌کند. طبیعی‌ست که اسرائیل این را تهدید موجودیتی بداند.
حالا بعد از حدود نیم قرن، همان الگو با حمله‌ی اسراییل تکرار شد.
×××
این جنگ اخیر هم مثل جنگ با عراق، قابل اجتناب بود. ولی ج.ا همیشه مسیر درگیری را انتخاب کرده. چون برای بقای ایدئولوژیکش نیاز به دشمن خارجی دارد. این حاکمیت با رفتارها و گفتارهایش همه را تشویق به جنگ علیه خود می‌کند.
صلح، برای این نظام، خطرناک است. همچنان که می‌گفتند: "رفاه هم برای مردم فساد می‌آورد!"
×××
خون‌هایی که در راه ایدئولوژی ریخته شد، چیزی را نجات نداد جز این‌که خود ایدئولوژی را خون‌آلودتر کرد!
www.Soroushane.ir


5 1 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x