برادر معتاد

هادی احمدی (سروش):

گفتم:"یه برادر بیکار دارم که معتاد هم هست خیلی تلاش کردم تا به روال عادی زندگی‌اش برگرده..."

گفت:"مثلا چیکار کردی!؟"

گفتم:"گفتن نداره، اما رهن خونه‌اش رو دادم، تا جایی که در توانم بود و از دستم بر می‌اومد هزینه‌‌ی مخارج روزمره‌ی زندگی زن و بچه‌اش رو هم می‌دادم براش یه کار دست و پا کردم سه ماه نشده اومد بیرون، کمپ خوابوندمش شش ماه ترک کرد و باز رفت سراغ اون زهرماری، و... خیلی کارای دیگه!"

گفت:"الان چیکار می‌کنه!؟"

گفتم:"هیچی، با نداری و بیکاری و قرض و قول زندگی سگی‌اش رو ادامه میده... اما دیگه نمی‌خوام براش کاری بکنم."

گفت:"منم یه برادر بیکار و معتاد داشتم، اما هیچ کدوم از این کارهایی که تو کردی و براش نکردم، من عقیده دارم آدما باید خودشون برای خودشون تلاش کنن، تا کسی خودش نخواد تغییر کنه، هر تلاشی بی‌فایده است...مث تلاش تو."

گفتم:"برادر داشتی..! مگه الان نداری؟"

گفت:"نه دیگه ندارم، اینقد تزریق کرد تا مُرد...!"

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x