مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه
به وبسایت سروشانه خوش آمدید…

من، هادی احمدی با تخلص شعری سروش، هرچه در توان دارم را در اینجا منتشر کردم و می‌کنم.

شما را از دانستی‌هایم بی‌نصیب نمی‌گذارم پس مرا از نظراتتان بی‌نصیب نگذارید…

19 خرداد 1402

متقاعد!

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه گفت:”یه کتاب گرفتم با عنوان چگونه دیگران را متقاعد کنیم، اما هیچ حرفی برای گفتن نداشت خیلی مزخرف و بی‌محتوا […]
14 دی 1400

جدایی

مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه می‌خواهم از همسرم جدا شوم. این بار دومی است که باید برچسب طلاق را با تُف بسیار به پیشانی‌ام بزنم. […]
2 آبان 1400

تیله‌ی آبی!

مدت زمان مطالعه: 10 دقیقه تنها چیزی که از همه متمایزم می‌کرد داشتن یک تیله‌ی آبی شفاف با پره‌های رنگی، جورواجور و بسیار خاص و […]
2 آبان 1400

نظافتچی!

مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه عاشق زنی شدم که فقط یک‌بار برای نظافت به خانه‌اش رفته بودم. غریبی ما باهم چند دقیقه بیشتر طول نکشید. […]
14 مهر 1400

ایوان به ایوان!

مدت زمان مطالعه: 12 دقیقه همه‌ی پسران محل می‌خواستیم با کژال دوست شویم البته چیزی فراتر از دوستی! او ترگل‌ورگل بود؛ موهای بوری داشت و […]
8 مهر 1400

گناه تنهاترین سرباز شیعه

مدت زمان مطالعه: 12 دقیقه این داستان واقعی است. سرهنگ همتی، رئیس ستاد فرماندهی، مردی مقتدر و جدی بود و درعین‌حال گاهی هنگام سخنرانی، به‌طرز […]
22 شهریور 1400

مداد سیاه!

مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه زنگ مدرسه، گوشخراش و دلهره‌آور بود، اما نه همیشه. وقتی در حیاط مدرسه، وسط بازی و استراحت، زنگ می‌خورد، هول […]
31 مرداد 1400

پاسخ!

مدت زمان مطالعه: 7 دقیقه بخاطر مغروری هیچ‌گاه زن نداشت، بخاطر بی زنی هیچ‌گاه فرزند و بخاطر بی‌فرزندی هیچ‌گاه پدر بودن را حس نکرد. مگر […]
25 مرداد 1400

خواب درختان

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه زیر قامت درختی ایستاده بودم. تنِ ‌قطور، پوست کلفت و بلندای هیبت و شاخه‌های آشفته و پراکنده‌اش را دید می‌زدم […]
14 مرداد 1400

گوشواره‌های دخترم

مدت زمان مطالعه: 23 دقیقه تا وقتی که، سرزمین، سرزمینِ مادری است؛ زبان، زبانِ مادری است؛ جشن پیوند، مراسم عروسی است؛ ماشین عروس و داماد، […]
11 شهریور 1399

آخرین قطار

مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه آخرین قطاری بود که می‌شد آسوده و بدون تنه‌زدن به این و آن سوارش شوم. همیشه انتظار برای رسیدن یک […]
9 شهریور 1399

حد و اندازه

مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه مادرم طلاق گرفت، به گفته‌ی خودش خیلی دیر، اما بالاخره توانست تصمیم‌اش را عملی کند و از این بابت خوشحال […]
13 مرداد 1399

حلقه‌ی آهنی!

مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه خانواده‌ی ما گوشه‌گیرترین خانواده‌ی این کره‌ی خاکی است! گویی نه همسایه‌ای داریم نه قوم و خویشی… البته که همسایه داریم […]
8 مرداد 1399

آب‌مروارید!

مدت زمان مطالعه: 6 دقیقه بعد از مدت‌ها کلنجار رفتن بالاخره تصمیم گرفتم موهایم را رنگ کنم… تا سپیدی و کهنه‌گی سال‌های دراز عمر را […]
23 فروردین 1399

یک جای دور

مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه نمی‌دانم چرا؟ اما هرزگاهی ناخوآگاه فکری به ذهنم خطور می‌کند و آن اینکه همه چیز را رها کنم، پَر بکشم […]
23 فروردین 1399

نازنین

مدت زمان مطالعه: 8 دقیقه زیباترین، دلرباترین و رویایی‌ترین چیزی بود که به چشمم می‌دیدم یک عروس زیبا که دست در دست شوهرش از پله‌های […]
17 اسفند 1398

این‌کار

مدت زمان مطالعه: 5 دقیقه از وقتی که بیکار شدم، یک‌سال می‌گذرد، تلاش زیادی کردم که تن به این‌کار ندهم، دست به هر کاری زدم […]
21 مرداد 1398

توجیه!

مدت زمان مطالعه: 4 دقیقه او نگهبان ساختمانی بود که مطب من در طبقه چهارم آن قرار داشت، جوانی بسیار مودب و کاربلدی بود، بیچاره […]
30 تیر 1398

نی‌نواز

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه در پارک شهر، جوانی به انتظار کسی نشسته بود که صدای نواختن نی، که چند متر آن‌طرف‌تربود به گوشش رسید. […]
30 تیر 1398

سگگ صورتی

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه کفش‌های پاره‌اش مدت‌ها بود که پاهای کوچکش را می‌آزرد. وضع مالی پدرش هم آن‌چنان نبود که سریعاً یک جفت کفش […]
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید