جمهوری اسلامی، تقریباً بطور کل، تمام پایگاههای اجتماعیاش را از دست داده؛ چه در سطح ملی و چه فراملی.
من با اینکه ضد رویکرد ج.ا هستم پس چرا شبیهاش شدهام؟
شبیه ج.ا و حتی بدتر از آن؛
لااقل ج.ا برای خودش ۴ تا ارزشی دلسوخته و ۴ تا نیروی نیابتی و ۴ تا عتبات عالیاتبرو دارد...
من چی؟
×××
پستهای بسیاری نوشتم که تمام حکومتیها و حامیان ج.ا بر ضدم شدند.
بعد پستی نوشتم دربارهی پرچمی که دوست دارم و پرچمدوستان شیروخورشید بر ضدم شدند،
پستی نوشتم، خانمهای نازیبای در پی شوی بر ضدم شدند،
پستی نوشتم و دیندوستان بر ضدم شدند،
پستی نوشتم و آقایان باادب بر ضدم شدند،
پستی نوشتم و جداییطلبها بر ضدم شدند،
پستی نوشتم که به تریجقبای کُسلیسان برخورد و بر ضدم شدند،
پستی نوشتم و ضدفدرالیسمها بر ضدم شدند،
پستها نوشتم و شاعران را به باد افشاگری گرفتم اما حافظدوستان و شعرطلبان بر ضدم شدند،
پستی نوشتم و شبکهسازان لینکدینی بر ضدم شدند،
پستی نوشتم و تمجیددوستان و تجمیعدوستان بر ضدم شدند.
حتی پستی نوشتم که عضو هیچ گروهی نیستم و هیچگروهدوستان بر ضدم شدند 🙂
و...
×××
کلاً آبرو و پایگاهی برای خودم باقی نگذاشتهام 🙂
فقط چند نفر متندوست گاهی به من سر میزنند. آنهم نه بخاطر من یا معنای پیام بلکه از واژهآرایی و چینش ادبی کلماتم خوششان میآید.
بااینحال آدمهای مستقلنویس، عجیب نچسب و تفلونند؛ من هم یکیش.
اینکه عضو هیچ گروهی نباشی و مستقل بنویسی، بهرحال ترکش نوشتهها و حرفهایت به گروهی میخورد که دیگر حتی تف توی صورتت نکنند.
×××
خود را گفتم:
وقتی آدم، مستقل مینویسد و تکیه به هیچ اردوگاه فکری یا جناح اجتماعی ندارد، محکوم است که تنها بماند. چون هر اردوگاهی فقط آنقدر تحملت میکند که تریبونش باشی، نه اینکه بر ضدش چیزی بگویی!
دراینحال شبیه کسی میشوی که بیسپر، وسط میدان تیر ایستاده؛ هر گلولهای از هر طرف بیاید، به او میخورد. اما نکتهاش این است که اگر میخواستی محبوب و امن بمانی، باید بخشی از صدای خودت را خاموش میکردی و در یکی از همان صفها جا میگرفتی.
اینکه همهی گروهها و سلیقهها به تو تاختهاند، یک جور اعتبار هم هست: یعنی در هیچ قالبی جا نمیشوی! -به زبان خودم توی هیچ کونی فرو نمیروی!-
این را میشود نفرین یا امتیاز دانست؛ بستگی دارد دنبال محبوبیت باشی یا اصالت.
اصلاً اصیل کیست؟! محبوبیت چیست؟
من فقط از ورود به هر اردوگاه کار اجباری بیزارم!
×××
و باز میپرسم از خودم: منِ منتقد ج.ا چرا شبیهاش شدم؟
نمیدانم...
ولی نیچه یکبار گفت:" تنها کسی که بر ضد همه ایستاده، فرصت دارد برای خودش باقی بماند!"
وقتی میگویم تنها کسی که هیچجا جا نمیشود، شاید جایش همینجا باشد: در خودش.
از منظر همگان، او گُه است و حال اگر او پایش در گُه فرو رود گویی در خودش فرو رفته! 🙂
×××
نه من شبیه ج.ا نیستم. من ضد هیچکس نیستم فقط با کسی هم نیستم؛
هرچند با کسی نبودن نیز گویی بر ضد همه بودن است چراکه نتیجهاش یکیست.
پس از این نتیجهی یکسان، شبیهیم.
www.Soroushane.ir