آدمِ سرگرم، دلسرد نیست!
#کاریکلماتور #واژه_گردان
پانوشت:
ممکن نیست سرت گرم باشد و دلت سرد! مشغلهی فکری نه به معنای بیهوده اندیشیدن به هر چیزی، بلکه بعنوان هدفمند فکر کردن میتواند نجاتدهندهی ما باشد از انبوه یأس و ناامیدی.
شاید این جملهی:"فکر چو بیکار شود کارگاه شیطان شود." کمی مذهبی و تهاجمی به نظر برسد ولی معنای خوبی دارد. بهواقع بیکاری فکر، سرآمد هر پلیدی است. آن پلیدی، لزوماً کار بد یا گناه و خطا نیست بلکه بریدن از خود است؛ بریدن از آرزوها و رؤیاها؛ دست کشیدن از آینده و در نهایت مأیوس شدن. که البته به قولی، ناامیدی بزرگترین گناه است!
آدم که سرگرم شود به هر چیزی، عاقبت به جایی خواهد رسید. سرگرمی، بد و خوب ندارد. بدِ من برای تو ممکن است خوب باشد و بد تو برای من خوب. سرگرمی، دلگرمی میآورد. حتی اگر کسی سرگرم بازی است، امیدی در او زنده است در ازای برد و باختهای ولو کودکانه! ولی آنکس که طول و عرض یک دیوار را در دور باطل و تکرار بیهوده گز میکند و مدام فکرش را در بیکاری رها میسازد به تیر غیب ناامیدی گرفتار میشود.
مغز در ازای انجام مشغلهی فکری بیشتر، پاداش بیشتری تولید میکند؛ هرچقدر مشغلهاش جذاب و شیرین باشد، خواهان ادامه دادن آن است آنقدر که مرزهای تخیل و خلاقیت را میخواهد درهم بشکند و پَر بکشد به بیکران. پس چه چیزی از این سرگرمکنندهتر و دلگرمکنندهتر!؟ بیکاری ذهن آدم را به کاهلی و سستی سوق میدهد و از سستی نیز طبق گفتار فردوسی، کژی زاید و کاستی. دیگ جوشان، هم سرش گرم است هم دلش.
www.Soroushane.ir