احمق هوشمند!

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

هیچ رهبری، مادرزاد احمق نیست و هیچ کسی مادرزاد، دیکتاتور نیست بلکه یک آدم معمولی است که بواسطه‌ی فرصت طلبی بالا می‌رود و وقتی بر مسند قدرت نشست آرام آرام شروع می‌کند به تحمیل عقاید و باورهایش. هرچقدر کمبودها و عقده‌های کودکی و نوجوانی و جوانی‌اش بیشتر باشد بر تحمیل عقایدش مصرانه‌تر است. هرچقدر قدرتش انحصاری‌تر باشد بیرحمانه‌تر روی عقایدش پافشاری می‌کند. اما او یک آدم معمولی است با انبوهی از عقده‌های فروخفته که تا پیش از این موفق به عقده‌گشایی‌ نشده. حال که فرصتی دست داده تا شروع به عقده‌گشایی کند، تصمیماتی می‌گیرد که به‌ظن خود و حلقه‌ی دیکتاتورپرست اطراف، خردمندانه است اما در حقیقت احمقانه است.
×××
پس یک دیکتاتور، یک آدم معمولی، عقده‌ای و با تصمیمات احمقانه است. او نیز به مانند هر آدمی ممکن است حرف‌های خوب و یا خصوصیات خوب هم داشته باشد اما چون دستاورد عقایدش بر انبوهی از آدم‌ها اثرگذارست پس هر حرف بظاهر خوبی هم که بزند ولی در عمل چیزی غیر از آن باشد بیشتر چهره‌ی ضعیفش را نمایان می‌کند. ازاین‌رو برای فرار از تخریب چهره، به هر قیمتی از تحمیل افکار و عقایدش، هیچ‌رقم کوتاه نمی‌آید.
×××
دیکتاتورها، علیرغم داشتن حاشیه‌ی امن، به شدت تنها هستند. انبوه تنهایی در حلقه‌ی قدرت، او را بیش از پیش می‌ترساند و چون هر تصمیمی که بگیرد بر مردم بیشتر اثرگذارست پس ترس بیشتری به دلش خواهد افتاد. پاکسازی، یکدست کردن و وسواس برای ازبین بردن مهره‌هایی که سودای قدرتش یا تخریبش را دارند نیز نشانه‌ی بارز ترس آنانست. بنابراین برای غلبه بر ترس، بدون هیچ تفکری از قدرت بهره می‌گیرند و این یعنی تکرار اشتباه بر اشتباه. یعنی تکرار حماقت بر حماقت. همچنان که می‌گویند پول، پول می‌آورد، حماقت هم حماقت می‌آورد!
آنان اگر فقط اندکی عاقل می‌بودند می‌توانستند قرن‌ها حکومت کنند. اگر فقط اندکی از عقده‌هایش چشم‌پوشی کنند هم همینطور. اما قدرت، عقده و ترس کاری می‌کند تا شکل حماقتشان هر روز بیشتر از دیروز باشد.
دیکتاتورها باهوشند اما بی‌عقل! احمق‌های هوشمند.
شبیه دیوانه‌ای که می‌داند با سلفون گرفتن روی صورت یک نفر باعث خفگی و مرگ او می‌شود، اما این کار را می‌کند تا بخندد! حماقت، جنایت‌آفرین است!
×××
دیکتاتورها در توهم ساخت یک جهان جدیدند. جهان سلیقه‌ای که خودشان پایه‌گذارش باشند و از آنجایی که جهان، حول محور عقاید احمقانه‌ی یک آدم معمولی نمی‌چرخد بعد از مدتی سقوط می‌کنند و حتی پس از مرگ از داشتن یک آرامگاه مُرده‌ی معمولی هم بی‌نصیب می‌شوند.
چیزی که عجیب است اینست که مردم معمولی، یک آدم معمولی را چنان در ذهن بزرگ می‌کنند که گویی معمولی نیست. درحالیکه دیکتاتورها با هزاران اهن‌و‌تلپ، چه پیش از قدرت، چه حین قدرت و چه پس از سقوط بازهم یک آدم معمولی‌اند. با این تفاوت که دیکتاتور بعد از سقوط، یک آدم معمولی‌‌است که فقط عقده‌هایش را گشوده! آنگاه نوبت که به مردم برسد آنانند که عقده‌هایشان را سر او خالی خواهند کرد.
#مهسا_امینی #امیرجواد_اسعدزاد
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x