بی‌رنگ درنمی‌آید!

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه

همکارم، برای اعتراضات جنبش سبز هرروز می‌رفت کتک می‌خورد و بازمی‌گشت. هر بار باتومی بر سرش فرود مي‌آمد و یک قلمبه روی کله‌اش پدیدار می‌شد اما اصرار داشت که باید برود و برای رأی‌ خود اعتراض کند. ظرف چند روز، تمام کله‌اش قر شده بود. بی‌رنگ درنمی‌آمد! صافکاری و نقاشی رنگ سبز بر دورتادور سرش از دور پیدا بود! مطمئنا کسی آن را به‌قیمت از او نمی‌خرید و روی دستش می‌ماند.
مدتی بعد…با قاسم تصادف کرد.
قاسمی که سردار‌ی‌اش گوش عوام را پر کرده بود. دیدم که او عکس قاسم را بکگراند صفحه‌ی گوشی‌اش کرده بود و حتی قصد داشت برای تشیع جنازه‌ی او برود. داشتم شاخ درمی‌آوردم، پرسیدم، چه خبر شده!؟ گفت، اگر سردار نبود داعش به زن و بچه‌ی ما تجاوز می‌کرد.
دیدم این همکارم، کلا بی‌رنگ درنمی‌آید!
پوزخندی زدم و هیچ نگفتم.
×××
دیروز گفتم، مردم در خیابان‌اند، داعش خودی، مردم را می‌کشد و به زن و بچه‌ی مردم تجاوز می‌کند. گفت، این اعتراضات هم به نتیجه نمی‌رسد من که نمی‌روم….!
باید هم نمی‌رفت چون هم فریب اصلاحات‌تراشی را خورد و هم فریب سردار‌تراشی! او قر شده از هر تصادفی بود.
اکنون خود را مقصر می‌داند اما چون تصمیمات و پیشینه‌ی غلطی دارد، اعتراف نمی‌کند که اشتباه کرده. فقط به این یقین رسیده که به نتیجه نمی‌رسد.
او هنوز نتوانسته خط‌کش بگذارد بین حرکت درست و نادرست. این جابجایی غلط، نتیجه‌اش چیزی نیست جز حرکت غلط.
او نیاموخت که حکومت‌های تمامیت‌خواه، تراشکار و‌‌ صافکار و نقاش خوبی نیستند آنان هرچه را بخواهند می‌تراشند، صاف می‌کنند و پس از نقاشی و البته تف‌مالی به دست مردم اهلش می‌دهند.
مردمی که بی‌رنگ درنیامدنش را پذیرفتند!
×××
مشکل مردم ما این است:
آنجایی که نباید باشند هستند و آنجایی که باید باشند نیستند!
#مهسا_امینی #سامان_صیدی
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x