تسلط!
ناپلئون حرف جالبی زده؛ اینکه این جمله دقیقاً از اوست یا نه؟ جای بحث نیست اما گفته:”یکی از قوی‌ترین امیال آدمی، میل او به تسلط بر روح دیگران است.”
تسلط اقسام گوناگونی دارد؛ تسلط عاطفی یا عشقی؛ تسلط توهم، تسلط جنسی، تسلط آگاهی، تسلط نادانی و…
×××
در برخی موارد، بین فردی که می‌خواهد بر دیگری مسلط شود و کسی که می‌خواهد دیگری بر او تسلط یابد یک چیز همزمان وجود دارد کشش و جذابیت و نزدیکی و لذت.
حتی اگر کسی بخواهد با عوامفریبی بر دیگری مسلط شود نیز دقیقاً با بستن شریان‌های دانایی و آگاهی و با خوراندن خرواری دوای توهم می‌تواند او را بیمار خود کند.
×××
رابطه‌ی بین طبیب و بیمار، بین رئیس و مرئوس، بین عاشق و معشوق، بین استاد و شاگرد، بین برده و ارباب، بین حاکم و مردم و… نوعی از تسلط در خود دارند. حتی بین بیمار و بیماری و یا یک فقیر کنار خیابان که شما را تسلیم مظلومیت خود می‌کند! ازاین‌رو چه آن تسلط از نوع خوب باشد و چه بد با این‌حال هم فرد مسلط لذت می‌برد و هم فرد تسلیم شده!
×××
گاهی تسلیم شدن از سر لذت نیست و یک اجبار است. گاهی از سر ترحم و گاه ناشی از نیازهاست. با این‌حال ما همواره یا مسلطیم یا تسلیم. و حتی گاهی که دقیقاً احساس می‌کنیم مسلط شدیم تسلیمم!
ما حتی ممکن است اسیر خوبی‌های کسی باشیم!
در سازمان‌هایی که دارای مدیران توتالیتر است نیز این میل تسلط بر کارکنان به شدت احساس می‌شود. احساس فرمانروایی بر اندیشه و جسم و روح آدم‌ها احساسی است که بیشتر از آنکه اکستابی باشد انگار یک حس غریزی است. چه فرمانراوایی خوب باشد چه بد.
×××
تسلط در خشونت‌ها و فانتزی‌های جنسی، نظیر سادومازوخیسم نیز هست آنجایی که احساس تسلط بر دیگری، لذت جنسی را با شکنجه افزایش می‌دهد؛ لااقل به ظن آنان.
مروجان دین نیز چه آخوند باشد چه خاخام و چه راهبه نیز خواهان تسلط بر باورهای مردمند این را دقیقاً در کلمه‌‌های اسلام و سلام نیز می‌توان دید که از تسلیم می‌آید.
×××
ما در روابط کاری، زناشویی، عاشقانه، تجاری، جامعه و … مدام یا اربابیم یا برده.
اما آنجایی خوبیم که آگاهی را مسلط کنیم. بنابراین از اعتماد دیگران به قیمت فرصت‌طلبی و سوار شدن بر احساسات آنان استفاده نکنیم.
اصرار این حکومت برای تسلط بر بدن و پوشش زنان نیز یکی دیگر از آن مسلط‌شدن‌هاست.
با اینهمه، اگر آزاده نباشیم تسلیم شدن آسان‌تر از مسلط شدن است!
#مهسا_امینی #عاطفه_نعامی
www.Soroushane.ir