تشنه‌لب!

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه

تشنه‌لب!
نگو این گریه به زن آید و مردانه که نیست
دلم از شدت غم، یکسره مردانه گریست
اشک من همچو شراب است و خورَم مست چنان
تا که خالی شود این جام شرابم که از آن
جوشش اشک من از چشمه‌ی لبریز نگاه
تا که سیراب شود خاک کویر از غم و آه
شده‌ام تشنه‌لب از رفتن بی آمد او 
شاید این اشک من آب است و شد این چشم، سبو 
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x