مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

یک نفر لقب حافظ را حافظ دستگاه‌های موسیقی دانسته.
ولی روایت نزدیک این است که “تخلص حافظ” نشأت گرفته از حفظ کردن سوره‌های قرآن بوده و نه دستگاه‌های موسیقی.
هرچند نظر من هیچکدام از این دو روایت نیست!
×××
حدسم این است حافظ به معنای نگهدارنده بود!
او نگهدار جا و مکان، یا وظیفه و یا چیزی بوده؛ و حافظ، حفظ‌کننده‌ بوده نه از بر کننده! حتی شاید حافظ سبک شعری بوده!
چراکه گفته:
[ غزلیاتِ عراقیست سرودِ حافظ / که شنید این رهِ دلسوز که فریاد نکرد]
سبک عراقی پر از لغات عربی، عشق و خوش‌آهنگی و مبالغه است و ظاهرا حافظ خود را حافظ این سبک می‌پنداشت. چراکه حمله‌ی مغولان به خراسان و انهدام بغداد، نفوذ عربی بر اشعار پارسی را داشت از بین می‌برد؛ و حافظ و سعدی بودند که این سبک عراقی را به اوج رساندند.
بنظر این سبک در دوران او رو به نابودی می‌رفت!
×××
یا شاید او حافظ چیزی بوده، شبیه متولی کتابخانه، یا خادم محفل، یا کتابدار و یا حتی حافظ شیو‌ه‌ی رندی!
آن‌چنان که می‌گوید:
[ بی‌مزد بود و مِنَّت هر خدمتی که کردم / یا رب مباد کس را مخدومِ بی‌عنایت]
کسی که قرآن را حفظ می‌کند دنبال مزد و منت نیست!
بعبارتی آیا اگر من کتابی را بخوانم و حفظ کنم باید انتظار مزد داشته باشم از کسی؟
پس حفظ کردن قرآن، کارش نبود و او فعالیتی انجام می‌داد که به گمانش برای رضای خدا بوده؛ که این بیت را سروده!
×××
او در پایان همان غزل گفته:
[ عشقت رِسد به فریاد ار خود به سانِ حافظ / قرآن ز بَر بخوانی در چاردَه روایت”
تفسیر مرسوم این است که:
بسان حافظ، قرآن را از بر می‌خوانی.
ولی بنظرم تعبیر درستش این است که:
اگر شبیه حافظ فریادت به عشقت برسد قرآن را از بر می‌خوانی.
بعبارتی، “میگه عمرا بتونی مث حافظ صداتو به عشق برسونی، یا کاری که من کردم رو بکنی، اگه بتونی اینکارو بکنی عین این می‌مونه قرآن رو از بر خوندی!”
این بیت بخوبی نشانگر دشواری کاری بوده که حافظ می‌کرده!
رساندن فریاد به عشق یا وظیفه‌ی رایگانی که او برعهده گرفته بود لابد از ظن خودش کار بسیار دشواری بوده؛ درست به اندازه‌ی حفظ کردن کل قرآن در ۱۴ روایت!
×××
در جایی دیگر گفته:
[ ندیدم خوشتر از شعر تو حافظ / به قرآنی که اندر سینه داری]
این بیت هم به معنی این نیست حافظ، حافظ قرآن بوده!
بلکه می‌گوید:”به همون قرآنی که توی دلت می‌پرستی يا قبولش داری، شعر حافظ خیلی قشنگه!”
یک‌جور خودستایی و تعریف از خود است.
“به قرآنی که در سینه داری” دلالت بر قسم خوردن، تاکید و خطاب به شیخ و زاهد قرآن‌خوانی است که حافظ را سرزنش می‌کرده!
×××
حافظ اگر تعصب مذهبی داشت که‌ شاهدبازی نمی‌کرد! 🙂
بطور مشخص دعوا و لفاظی بین زاهدان و رندان همیشه بوده و در اشعار حافظ و برخی دیگر هم وجود دارد.
با اینحال اشعار شاهدبازی حافظ و سایرین، روشنی بیشتری نسبت به حافظی سوره‌های قرآن یا موسیقی دارد.
×××
هرچه هست چندین اما و اگر در بابت تخلص شعری‌اش هست؛ ولی چنانچه ملاک ارزیابی را بر تفسیر شعر و همچنین زمانه‌ی او قرار دهیم می‌توان فهمید او قرآن و عربی را خیلی خوب می‌دانست؛ ولی نه از شعرش بوی حافظی سوره‌های قرِآن می‌آید و نه حافظی سوره‌های قرآن از ابتدای اسلام تا دوران او چیز بدیعی بوده!
شاید تمام این روایات توهم است و حافظ عین وحشی بافقی فقط از کلمه‌ی “حافظ” خوشش آمده؛ همین!
×××
با این‌حال هیچکدام از این روایات از هنرمندی و تبحر ‌کم‌نظیرش در سبک عراقی غزلیاتش، نمی‌کاهد.
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x