خیاط!

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه


خیاط!
در این تردید و تنهایی نه شیرینی، نه فرهادی
شبیه قصر بی‌ساکن، نه ویرانی، نه آبادی
نه شاگردی، نه پیگردی، حبابی در لب ساحل
فقط با عشق ممکن شد رسیدن تا به استادی
نمی‌دوزد لباس عشق اگر خیاط، وسواس است
کمی از حد خود بگذر به اندازه، از ابعادی
تنت را آشیانی کن که مرغی در بغل گیرد
که آغشته شود لانه، به پرواز و به فریادی
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x