زر و سیم!

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه

من که اصلاً شخصی بنام زهرا امیرابراهیمی را نمی‌شناختم و هنوز هم بدرستی نمی‌شناسم. فقط خانمی را دیدم بنام زر امیرابراهیمی که در کن فرانسه برنده شد و از فاصله‌ی خیلی دور جایزه‌اش را تقدیم به این مردم کرد و با گلویی پر از بغض، دلش با آبادان، خیلی نزدیک بود.
×××
اینجا اما خیلی‌ها را از نزدیک می‌شناسم و حتی خیلی نزدیک‌تر که انگار توی این وادی نیستند و پشتشان را کرده‌اند به همان مردمی که زر ازش سخن می‌گفت. با این‌که مردم در حق اینان ظلمی نکرده‌اند و عزت و اعتباری هم اگر دارند تماماً مدیون همین مردم است اما ظاهراً از این مردم و از آبادان، خیلی دورند.
×××
اما جدای از این‌ها، عده‌ای هم هستند که همیشه شعبان‌اند و فقط یک بار رمضان! آنهایی که همیشه سکوت می‌کنند اما تا اتفاقی می‌افتد سوار بر موج خودنمایی می‌شوند. آنان که زر و کار زرین او را ستودند، اما خصلت سیمین‌ خودشان هنوز پابرجاست!
برای آن‌که زر شناس باشی باید خودت هم زرین باشی. نه آن‌که همواره به‌روی هر مفرغ و آهنی لبخند بزنی و بعد برای خودنمایی ظاهر شوی و دم از خوبی‌های زر بزنی.
اگر زر یک پیام داشت این بود که طلا کمیاب است بخاطر همین باارزش است! طلا شدن کار هرکسی نیست.
با گفتن از خوبی‌های زر، کسی زرین نمی‌شود!
×××
مهم خیلی دور، خیلی نزدیک نیست؛ مهم خودنمایی و ستودن‌های بیهوده نیست؛ مهم کیمیاگری است. که در ذات هرکسی نیست. یکی را به زر آغشته آید، یکی را به سیم، آلوده باید.
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x