زمستان!

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه

باتوجه به این‌که مردادماهی‌ام و چله‌ی تابستان به دنیا آمدم ولی عاشق هیچ فصلی نیستم بجز زمستان.
زمستان از دید هنرمندان چون بهار و خزان، چندان فصل شاعرانه‌ای نیست.
زمستان یعنی سراسر لٌختی و عریانی درختان. یعنی سرما. یعنی سپیدیی که حتی برای شکنجه استفاده می‌شود.
زمستان، مرگ است.
ولی همه‌ی این‌ها در نظرم نارواست و زمستان یعنی عشق.
زمستان و یک تصویر برفی، دلم را آن‌چنان می‌برد بسوی ناکجاآباد که قابل وصف نیست.
هیچ‌ تصویر و تابلویی از زمستان نیست که مرا میخکوب نکرده باشد…
×××
تهران و شبش؛ زمستان و برفش…
ببار ای برف…
ببار ای برف سنگین!
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x