سوزن!

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه

سوزن!
 رنجی به دل دارم از این آشفتگی‌هایم مگو
انبار کاه است این سرم، آن سوزن فکرم مجو
بی‌فکر و بی‌پروا شدم در حجم درد بی‌امان
شاید بمیرم گوشه‌ای، نالان و گریان همچو قو
بیچاره شد این آدمی، از بس که بیند هر غمی
پر خون شود این دل چنان، همچون شرابی در سبو
کام سبو از این شراب هرگز به مستی تن نداد
آنکس که می‌ریزد از آن، سرمست شد از کام او
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x