فروشگاه همراه!

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

“توجه‌توجه! خانم‌های خوشگلم….”
زن بسیار نحیفی با این گفته، تمام توجه مسافرین واگن بانوان و مردانی که در واگن نزدیک به آنان‌ بودند را سریع جلب کرد. باورکردنی نبود هنوز هم عبارت کلیشه‌ای توجه‌‌توجه، واقعا توجهات را به خود جلب می‌کند! بخصوص در عصر فرورفتگی در چاه موبایل!
پس از آن گفت، بجای اینکه ۲۰۰ هزار تومان بدهید و گوش و بینی‌تان را توی مطب سوراخ کنید من با ۵۰ هزارتومان اینکار را می‌کنم، هر تعداد سوراخ که بخواهید! کاملا بهداشتی، با نصب پیرسینگ رایگان و بدون درد! حتی اگر ناراضی بودید وجه‌تان را عودت می‌دهم…
در عرض چند دقیقه به جان گوش و بینی دختران مشتاق افتاد و پس از انجام کار، آنان شرمگین و نگران، کارت‌های اعتباری‌شان را به شیار دستگاه پوز او می‌کشیدند.
×××
فروشنده‌ی دیگری آمد و اندکی برنج هدیه می‌داد و می‌گفت، رایگان است ببرید تست کنید شماره‌ام توی مشمای برنج هست دوست داشتید زنگ بزنید. مردم بسته‌های کوچک برنج‌ مجانی را توی هوا می‌قاپیدند و عده‌ای چند دانه در کف دست می‌ريختند و فروشنده گفت، ها کنید متوجه عطرش می‌شوید. دم صبح بود به نظر نمی‌رسید وقتی ها کنند بوی بد دهانشان، بازتاب بوی خوش برنج باشد‌!
×××
کار از فروش کالا گذشته و به فروش خدمت رسیده! از فروشگاه سنتی و فروشگاه اینترنتی رسیده به فروشگاه همراه.
دعانویسی، فال‌گیری، دوا و داروی گیاهی و مشاوره و..سایر اقلام فروش خدمت در لحظه بودند، که شکل عجیبی به مترو داده. فشار مالی، همه را محتاج بازارسازی، بازاریابی و فروش کرده و هر فروشنده‌ای با یک دستگاه پوز، بسان یک فروشگاه همراه شده. یک‌‌ فروشگاه سیار، سوار بر قطار.
اصلآ بعید نیست چندصباحی دیگر، در مترو، مو رنگ کنند، پدیکور و مانی‌کور و اپیلاسیون و‌..‌ .
کم مانده از قابله(ماما) هم رونمایی شود تا زنان حامله را به زای ارزان دعوت کنند.
خدمات ارزان، در لحظه، با ضمانتی به اندازه‌ی طول یک ایستگاه!، بدون مراجعه به محل خاصی، خواهان دارد و چقدر هم این روزها پر مشتری است.
×××
فقر، شاید فروشندگان را خلاق کرده و انتخاب خریداران را سریع؛ اما چهره‌ی زشت تجارت کالا و خدمت در یک مکان نامرتبط، دارد به سمت ناخوشایندی می‌رود که دیدنش دردناک است. میل به ارزانی بدون توجه به آسیب‌ها و عوارض محتمل، فاجعه‌آفرین است. آن‌چنان که روز‌به‌روز هم حجم فروشندگان افزایش می‌یابد و هم حجم ارزان‌خران!
نه در این اوضاع اسفبار می‌شود کسی را بابت فروش یا خرید چنین خدماتی سرزنش کرد و نه می‌شود ساکت ماند.
حکومتی که خالق این فقرست و بانی این وضع، شاید هیچ‌وقت نفهمد کی دیر شده!؟
این تجارت نیست؛ خجالت است.
این پول درآوردن نیست؛ پول خرج نکردن است!
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x