نشان آدمیت!

مدت زمان مطالعه: 2 دقیقه

آدم‌ها در حالت عادی و در ظاهر، انگار بدون مشکل با هم دوست و در ارتباطند؛ اما از یک جایی و از یک نقطه‌ی بخصوص راهشان از هم سوا می‌شود. راهی که هر کدام فکر می‌کنند درست‌تر است. اینجا همان نقطه‌ی تشخیص آدمیت از لباس آدمیت است. همان جایی است که با واژه‌ی شرف می‌شود بین انسانیت و لباس انسانيت خط‌کش گذاشت. آخ که تن آدمی #شریف است به جان آدمیت، نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت.
شرفی که جان آدم است و نشان آدمیت؛ آن جانی که شریف است و نشانی از اندیشه‌ی پر ریشه. در برابر جان و تن‌های بی‌شماری چون شیشه.
×××
دقیقا در چنین نقطه‌‌هایی است که دوست از دشمن شناخته می‌شود. زمانی که بسیاری پریشانند و دشمنی می‌کنی، چه علنی چه غیرعلنی. چه در صحن مجلس، چه در مغز مخلص، دوست آن دانم که گیرد دست دوست، در پریشان حالی و درماندگی. غیر از این هر که باشد، دشمن است!
دوروبرت را خوب که ببینی خواهی دید، اگر آدمی به چشم است و دهان و گوش و بینی، چه میان نقش دیوار و میان آدمیت؟ آنگاه فرق هست بین کسی که آزادی را به پشیزی تقلیل می‌دهد با کسی که آزاده‌ است. شاید آن ‌کس که طعم رهایی را نچشیده خبر ندارد از فهم آزادی و زندگی. از انسانیت و رهایی از بندگی. آن‌چنان‌که همه چیز را در شکم و زیر شکم و پلک بسته می‌بیند. نمی‌شود خرده‌ای بر او گرفت که خود بی‌خبر است. زیرا که خور و خواب و خشم و شهوت، شغب است و جهل و ظلمت، حیوان خبر ندارد ز جهان آدمیت.
کم نیستند آنانی که چون مرغی طوطی‌وار حقایق را کتمان می‌کنند و یا خفاش‌وار آن را وارونه ولی به زبان انسان جلوه می‌دهند، به حقیقت آدمی باش، وگرنه مرغ باشد، که همی سخن بگوید به زبان آدمیت.
من نه بیان فضل کردم که نصیحتی کرده باشم که فقط این گفته را از آدمی شنیدم، به بیان آدمیت!
نقش دیوار و مرغ طوطی‌وار نشان من نیست، من از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست!
این‌گونه است که راهمان مدت‌هاست از هم جداست…
#مهسا_امینی
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x