پنجره!

مدت زمان مطالعه: < 1 دقیقه

محله‌ای که در آن زندگی می‌کنم متمولند و البته به نظر می‌رسید محافظه‌کار و بی‌خیال اعتراضات باشند. اما از همان روزهای نخست تاکنون، هرشب رأس ساعت ۹ از اکثر پنجره‌‌ی ساختمان‌ها، فریادها و شعارهای گوش‌نواز شنیده می‌شود. یک هماهنگی نانوشته، یک همراهی بی‌مثال و خودخواسته و یک گشایش همزمان دیده می‌شود که در نوع خود در چنین مناطقی، بی‌مانند و جالب است.
×××
اگرچه انقلاب از پنجره‌ی ساختمان‌ها اتفاق نمی‌افتد اما این حجم از همدلی، یکصدایی و همراهی در حتی قشر متمول و بقولی محافظه‌کار ستودنی است. بخصوص آن‌که بسیاری می‌گفتند مردم از رنج اقتصادی فقط می‌نالند و معترضند اما این‌گونه نیست. وضع معیشتی، فقط درصدی از این اعتراضات است. در نظر هر قشری از این جامعه، این حکومت دیگر جایگاهی ندارد حتی از ارزشی‌ها که خوب می‌دانند رژیم نفس‌های آخرش را می‌کشد.
×××
برای وارد شدن هوای تازه باید پنجره را گشود! گاهی باید هوای تازه را به داخل دعوت کرد و گاه باید هوای گندیده را با گشودن پنجره به بیرون راند.
قبح کار شکسته شده. دیگر آن چیزی که پیش‌تر تابو بود، تابو نیست. حتی اگر یک درصد، آخوندها با باج دادن به غربیان و شرقیان، موفق به سرکوب مردم شوند اما دیگر آن ته‌مانده‌‌ی تعریف حضورشان از نظر همه‌ی اقشار، از معنا افتاده.
×××
پنجره‌ای گشوده شده به ذهن مردم که تا مدت‌ها بسته بود!
با فریاد از پنجره، دگرگونی رخ نمی‌دهد ولی بی‌شک یک جور دگرگونی رخ داده که مردم از پنجره فریاد می‌زنند!
×××
پنجره‌ای شد سماع سوی گلستان تو / گوش و دل عاشقان بر سر این پنجره!
#مهسا_امینی #رامین_فاتحی
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب پایین هر صفحه هست لطفا به اشتراک بگذارید
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x