هادی احمدی (سروش):

دوستی لطف داشت و پرسید آیا تو بعنوان نویسنده به همان میزان که خوب می‌نویسی خوب هم حرف می‌زنی؟
راستش فی‌البداهه‌نویسی‌ام خوب است اما فی‌البداهه‌گویی‌ام نه.
بعبارتی آنچه بر کاغذ می‌آورم را سعی می‌کنم بسیار ادبی، پخته، صادقانه و چندوجهی بنگارم ولی آنچه بر زبان می‌رانم بیشتر حرف‌های معمولی و کلیشه‌ای است.
بنظرم اکثر نویسندگان سخنوران خوبی نیستند همچنان که اکثر سخنوران، حتی بلد نیستند متن سخنرانی‌ خود را بنویسند!
اینجا فرق هست بین زبان قلم و قلم زبان!
×××
نویسنده‌ها خیلی هنر کنند می‌توانند مطالب خود را با آن حس و حالی که نوشته شده بخوانند.
چرایی این معضل شاید در این است:
نوشتن، تأملی‌ست، گفتن، آنی.
وقتی می‌نویسی، فرصت داری واژه‌ها را مزه‌مزه کنی، جملات را برگردانی، وزن و طنینش را بسنجی. ایجاز و ابهام‌دارش کنی؛ اما گفتار، مثل نفس است؛ باید بی‌درنگ بیرون آید. در نتیجه ذهنِ تحلیل‌گرِ نویسنده در گفتار، فرصت حضور کامل ندارد.
این یعنی نوشتن در خلوت است، گفتن در حضور.
در نوشتن، مخاطب، غایب است و تو در جهان خودت فرو می‌روی؛ ولیکن در گفتار، حضور مخاطب، فشار زمان، نگاه‌ها و واکنش‌ها، کیفیت اندیشه را تغییر می‌دهد.
×××
نوشتن، بر بستر معنا می‌گذرد؛ گفتن، بر بستر صدا.
در متن، معنا از طریق چینش و سکوت و ریتم ساخته می‌شود؛ در گفتار، از طریق لحن و بدن و نگاه. نویسنده عادت دارد به "نوشتن معنا"، نه "نواختن معنا".
ازهمین‌روست که هویت نویسنده بخوبی در نوشتارش کامل‌تر است.
بسیاری از نویسندگان فقط وقتی می‌نویسند، خودِ واقعی‌شان می‌شوند؛ چون در گفتار، باید نقش اجتماعی بازی کنند، اما در نوشتار، می‌توانند برهنه و بی‌نقاب باشند.
×××
زبان می‌گوید، قلم می‌فهمد!
هرچند در نوشتن، گاهی قلم‌درازی می‌کنم ولی در گفتن، زبان‌درازی نه!
بااین‌حال اگرچه سخنور خوبی نیستم ولی سخنان دیگران را چنان حلاجی می‌کنم که بعدها چندین متن در بابش خواهم نگاشت!
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x