همهی ما تلاش داریم آن روی دیگرمان که به "روی سگم" معروف است را تا جایی که بشود بالا نیاوریم تا همچنان یک انسان متمدن و آرام بهنظر آییم.
هرچند برخی هستند که گاهی روی سگشان را پس از بالا آوردن نشان میدهند.
برخی تا آستانهی فروپاشی روانی که بروند تازه روی سگشان را بالا میآورند.
و برخی نیز که همیشه روی سگشان را نشان میدهند منتها مدام تهدید میکنند: این رویی که میبینی روی سگم نیست! 🙂
×××
هرچه هست انگار همهی ما یک روی سگی داریم.
رویی که عیان کردنش یک چهرهی هار، پرخاشگر، عصبانی، پرخشم و پاچهگیر را به نمایش میگذارد.
روی سگی قادر است یک انسان فرهیخته را در قامت یک وحشی اولیه نشان دهد. سگی که حتی با یک پارس کردن قادرست نقابِ انسانیت و هزاران کلاس و کتاب و میلیونها جملهی ادبی فراگرفته را بدرد!
قلقلک دادن یک نفر برای نشان دادن روی سگیاش کار دشواری نیست؛ کافیست بدانی نقطهضعفش چیست یا درجهی آستانهی تحملش روی چند است؟
×××
روی سگ میتواند حیوان درون، خشم فروخورده یا جنبهی تاریک ذهن ما باشد.
مشخص است انسان، با تمدن و اخلاق و قانون روی پوزهی حیوان درونش افسار زده و این حیوان را ول نمیکند مگر اینکه خواستهاش برآورده نشود یا خشمش را آرام نتواند فروبنشاند.
و مشخصتر این است که ما حیوانیم اما ادای یک موجود فراحیوانی را درمیآوریم تا بگوییم بُعد دیگری داریم. درحالیکه ما حیوانیم. سگیم؛ شیریم؛ خریم و...
درست آنجایی که خر میشویم لگدپراکنی میکنیم و آنجایی که پا روی دُم شیرمان میگذارند حملهور میشویم و آنجایی که انگشت در کونمان کنند سگ خواهیم شد...
.... انسانی دوپا با اداهای تمدن برای پنهان کردن سگ و شیر و خر درونمان برای پوزبند زدن به آنها.
نقاب تمدن، شکننده است؛ و آخ که تمدن فقط تا وقتی پابرجاست که سگ درون ساکت است!
×××
حقیقتاً از نشان دادن روی سگم میترسم. خیلی دیر به صورتم میچسبد اما وقتی چسبید یک سگ هار غیرقابل کنترل است.
سگی که الکی نمیپرد و پاچه نمیگیرد بلکه ابتداییترین خواستههای حیوانی را مطرح میکند!
گرچه روی سگی همانجایی است که انسان، دیگر نقش بازی نمیکند؛ ولی کیست که این روی را دوست داشته باشد؟ کیست که بدون نقاب و فریب تمدن و اخلاق از کسی خوشش بیاید؟
×××
.... ناچار همگی بر این سگ، پوزبند تمدن و اخلاق میزنیم تا بگوییم انسانیم.
انسانی پر از واقواق سگ درون!
فقط مدام همدیگر را تهدید میکنیم که کاری نکن روی سگم بالا بیاید...
www.Soroushane.ir