هادی احمدی (سروش):

از دستمال‌کشیِ خایه‌هایِ باقر رسیده‌ایم به دستمال‌کشیِ روح.
یک ماده‌ی مخدر خطرناک وارد بازار جوانان شده، اسمش را گذاشته‌اند "دستمال".
البته خودِ دستمال که مخدر نیست؛ تکه‌کاغذی‌ست خیس از ترکیب ناشناخته‌ای از موادِ توهم‌زا، محرک و شیمیایی. رویش اسپری می‌کنند و با یک نفس، با یک بو، با یک تماس کوچک، آدم را پرت می‌کند به ملکوتِ اعلی.
دستمال را می‌شود بو کرد، گذاشت روی زبان، چسباند به بینی؛ اما قصه فقط همین نیست.
×××
همیشه ما آدم‌ها با دستمال کار داشته‌ایم:
گاهی دست‌هایمان را از سرما و فقر به هم می‌مالیم؛
گاهی بدنِ یک دختر را دستمالی می‌کنیم؛
گاهی خایه‌های یک مرد را...
و گاهی نفسمان را از دستمال.
انگار "دستمال" بخشی از هویت ما شده؛
از بقا تا لذت، از فقر تا شهوت، از گرما تا نشئگی.
×××
چه از سرما سراغ دست‌مالی برویم، چه از فقر، چه دست نری بر تن ماده‌ی تازه مالیده شود و چه از این ماده‌ی تازه را بر بدن بمالیم… در هر صورت ما دنبال یک چیزیم:
سرخوشی.
کاهش اضطراب.
و فرار کوتاه‌مدت از خودمان.
×××
خاصیت هر افیونی همین است؛ تغییر ادراک، کمی توهم و کمی فراموشی…
و چند دقیقه حس می‌کنی جهان جای قابل‌تحمل‌تری‌ست؛
ولی پس از آن، جهان تو را مثل دستمالِ چرک و کثیف، دوباره پرت می‌کند گوشه‌ی زندگی.
×××
با دستمال به جایی نمی‌رسیم!
www.Soroushane.ir


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x