نوشتم که شمال پُر از گردشگران عراقی شده؛ اعرابی که با ارزش بالای پولشان حسابی کیف میکنند توی ایران.
ولیکن برخوردهای متعصبانه شمالیان هم با این گردشگران، عجیب و پرتکرار است؛ آنان عراقیان را متهم میکنند به چشمچرانی و تیکهپرانی به زنان و دختران ایرانی...
دروغ نیست اما همیشگی هم نیست!
×××
یکی از فروشندگان ترشکلواشک که جوان فومنی لاغر و موبلندی بود، یکهو فریاد زد و خودی نشان داد و پرید به یک عراقیِ مظلوم که البته چندین برابر درشتتر از خودش بود!
کمی تشر و تهدید کرد و دست به یقه شد و فریادزنان میگفت:"این یارو این بیحیا داره چشمچرونی میکنه، چششو از ناموس ایرانیا ورنمیداره."
البته که جوان فومنی بسیار شکننده و کمجثه بود اما گویی شیردل مینمود! هرچند او به هوای هواداران و همشهریانش امید داشت؛ برخی سعی داشتند بیشتر شیرش کنند و برخی هم آماده بودند تا درصورتی که دعوا بالا گرفت بریزند روی سر عراقی بدبخت.
سایر ایرانیان تماشاگر هم از این غیرتبازی و دیگریسازی خوشحال بودند.
بیچاره مرد عراقی هاج و واج نمیفهمید او چه میگوید؟ اما واکنش تندی هم نشان نداد؛ فقط اظهار ندانم میکرد.
×××
زنان و دخترانی که آن جوان فومنی خودش را برایشان سینهسپر کرده بود هم دقیقاً نمیدانستند قضیه ازچه قرارست؟ هم متعجب بودند که چرا چنین واکنشی؟ و هم نگران از افزایش تنش بودند.
سردرگم بودند؛ شاید آن جوان، چیزی دیده بود که خودشان ندیدهاند!
بهرحال خوب است این جوان هموطن، حواسش به آنان هست؛ شاید این حرکت سبب شد لحظهای خود را بدون هیچ محرمیتی، محرم او بدانند؛ درست شبیه آن جوان که بدون هیچ نسبتی خود را مرد آنان میدانست!
و آن عراقی از نظر زنان و دختران، از نظر آن جوان و از نظر تماشاگران، "متهم" بود؛ چون غریبه است!
×××
هیچ. ختم به خیر شد... عراقی راهش را گرفت و رفت.
اما اصل ماجرا چیز دیگری بود.
مثل اینکه دختری در میان اکیپ زنان ایرانی بود که چشم این جوان فومنی را گرفته بود. اکیپ بالا رفت توی جنگل و آن جوان فومنی هم شبیه سگ گله تماممدت دنبالش؛ و در آخر به خودش جسارت داد و رفت به دختر نظرکردهاش شماره داد که با او رابطه داشته باشد، فقط برای امشب و در مغازهاش!
×××
غیرت، در گذشته ابزار حذف رقیب بود؛ بعدها شد ناموس(قانون) و اکنون چیزی نیست جز نمایش محرمیت ساختگی برای نفع شخصی. درهرحالت غیرت، برای سکس است!
آنروز فهمیدم بعضیها نه از ناموس دفاع میکنند و نه از هموطن؛ فقط بلدند میلِ خودشان را به لهجهی غیرت ترجمه کنند.
گاییدن، گاییدن است ایرانی و خارجی ندارد. پاک بودن و غیرتی بودن در دل و چشم پاک است نه در زبان پاک و نیتِ ناپاک.
×××
همخوابگیِ یک زن ایرانی با مرد عراقی، یا زنی عراقی با مرد ایرانی( آنچه که در سکسوارهی اربعین اتفاق میافتد)، نه مسئلهی ملیت است، نه غیرت، نه ناموس؛ فقط انتخابِ بدن خودشان است.
اینها و آنها هم ندارد.
فقط انسان است و اختیار.
چراکه بدن، گذرنامه ندارد؛ میل، تابعِ مرز نیست.
آنچه برخی "دیگری" مینامند، اغلب فقط رقیب یا شبهرقیبیست که زودتر رسیده!
×××
غیرت سکسی، بنظر من، ته بیغیرتی است!
www.Soroushane.ir
