آدمیم؛ به هر جانکندنی که باشد زنده میمانیم؛ به هر سگدو زدنی که باشد نانی را به دندان خواهیم کشید؛ و در هر گهزاری گرفتار شویم امید دیدن گلزار داریم تا با دلخوشیهای مسخره و کوچک، بزرگترین رنجها و آسیبها را پنهان کنیم.
×××
یک کوه از غم را مینویسی و دلخوش به یک لایک و بهبه و چهچه دیگرانی.
یقیناً آن را ننوشتی که تشویقت کنند؛ نوشتی تا ترکهای وجودت را با شهامت زیادی به همه نشان دهی؛ شاید هم کسی باشد که این غم را تجربه کرده، تا با تو همدردی کند که تنها نیستی. اما تو تنهایی. یک تنهای ترک خورده در انبوهی از ترکهای مشترک.
رنجها، ترکهای چینی وجود آدمیاند. میشود تکههای چینی شکسته را بهم چسباند و شکلش را حفظ کرد ولی به هر کورچشمی میفهماند که این یک چینی شکسته است.
×××
حال تکتک ما، خوب نیست. اما سعی میکنیم نشان دهیم از پا نیفتادیم.
از پا نیفتادن همیشه به معنای روی دوپای محکم ایستادن نیست. به معنی قوی بودن نیست به معنی پوستکلفتی نیست. بلکه گاهی به زور واکر روزگار، به زور عصای بیقرار، به زور چوب آتل و باطل و به زور تکیه به دیوار، سرپاییم. فقط برای اینکه نشان دهیم سرپاییم...
×××
یقین دارم که یک جملهی دلآزار، یک صحنهی خشونت آشکار، یک جنازهی بیگناه روی دار، یک قطره خون از چشم یار، یک توحش ماندگار، یک نفس بیگدار و یک چیز دردناک از هزاران چیز دیگر، از ذهن آدمی نمیرود که نمیرود. حتی اگر روزهای خوش از راه برسند.
ما آدمهای کشورهای مذهبی و عقبمانده و در زیر رنج خودکامگی و در همسایگی کجفهمیها دائما در حال ترک خوردنیم.
×××
این ترکها ما را ترک نمیکنند ولی حتما که ما را متروک میکنند!
با این وصف باید حرف زد و گفت از رنجها تا نشان دهیم از پا نیفتادیم؛ باید نوشت از آرزوهایی که دیگر رسیدن به آنها بیفایدهاست وگرنه از چینی ترکخوردهی وجودمان این نیز باقی نمیماند.
#مهسا_امینی #مرتضی_نوروزی
www.Soroushane.ir