گفتم:"مامان؟ فرض کن من غول چراغ جادوم. همین الان یه آرزو بکن."
گفت:"آرزو میکنم دو پرس چلوکباب اینجا باشه باهم بخوریم. "
گفتم:"وا اینهمه چیزای خوب و بزرگ برای آرزو کردن هس."
گفت:"باید آرزویی کرد که بشه بهش رسید، بعدشم خب هوس کردم مگه چیه؟"
گفتم:"هیچی. فقط خیلی راحته. همین الان آرزوتو برآورده میکنم میرم دو پرس چلوکباب میگیرم و زودی برمیگردم..."
گفت:"باشه اما فقط کبابشو بگیر، برنجشو خودم میذارم!"
#گفتم_گفت
www.Soroushane.ir
زیبا
زیبابینی شقایق جان