چندین تینایجر را مکرر میدیدم؛ هر جملهای که میگفتند همیشه با این شروع میشد:"تتلو میگه...."
"تتلو میگه" یعنی او توانسته جملاتی را بگوید که سرلوحهی زندگی و رفتار هر نوجوانی و اکثر جوانان شده؛ آنچنان که هیچ فیلسوف و نویسندهای نتوانسته چنین اثری بر ذهن و زبان آنان بگذارد جز تتلو.
این نشان از اثرگذاری بیحد حرفها و ترانههای او دارد.
تتلو ترانههایش با مضامینی است که بخوبی با نسل نو ارتباط چشمگیری گرفته.
×××
تتلو یک کیس رفتاری شناخته شده و پرتکرار است، [نام بردن از اسمش فقط جنبهی آماری دارد]
او دستگیر و حبس شد، ناچار یا باچار، نمازخوان شده و ابراز ندامت کرده. رفتاری که شاید تمام شهرت خوبش را به بد تبدیل کند!
توماج هم یک کیس ناشناخته و کمتکرار است در سمت دیگر ترازو.
او نیز دستگیر شد و محکوم به اعدام؛ ولی نه ابراز ندامت کرد و نه نمازخوان شد.
حجم عشق و حال و لذت شهرتی که تتلو برده اصلآ قابل قیاس با توماج نیست.
ولی هر دو جوان و خواننده و رنج کشیده هستند و هردو نیز سیاسی خواندهاند؛ تتلو در خارج و توماج جسورانه در داخل.
×××
آستانهی تحمل و هدف نهایی هر فردی، متفاوت از دیگری است ولی آنچه پیداست تتلو به اندازهی شکنندگی پوستش در برابر سوزن و رنگهای جورواجور تتو، تحمل دارد.
و تحمل درد توماج، مملو از یکرنگی است.
مردم بابت دستگیری تتلو نرنجیدند ولی برای توماج نگرانند.
شاید بظاهر اتهام و جرمهای آنان متفاوت اعلام شده اما مشخصا هردو بدلیل سیاسی دستگیر شدهاند.
×××
از منظر غریزهی بقا، ابراز ندامت تتلو، رفتاری عاقلانه و محافظهکارانه است؛ ولی توماج تا پای جان کوتاه نيامده و وا ندادنش بنظر سرسختانه، دیوانهوار و ضد غریزهی بقاست.
شاید به این دلیل است که توماج تحمل عذاب وجدان را دشوار میبیند و تتلو تحمل عذاب وجدان را آسان.
هردو در حال قمارند. قمار غریزهی بقا، قمار جان، قمار شهرت و قمار عذاب وجدان.
×××
هرکدام از ما یا توماجیم یا تتلو؛ فقط بستگی دارد در جدال بقا، کدام کفهی ترازو نشسته باشیم؟
نیچه میگوید:
کنار آمدن با شهرت بد، آسانتر از کنار آمدن با عذاب وجدان است!
www.Soroushane.ir