هادی احمدی (سروش):

تردیدی نیست که معماری ساخت یک سیستم رایانه‌ای چیزی شبیه عملکرد انسان است. ما قرن‌هاست در حال خلق چیزهایی شبیه به خود هستیم، با اینکه آنها همیشه ساخته‌ی دست خودمان هستند اما دوست داریم باور کنیم که از ما برترند! انسان کهن، بُت ساخت، انسان معاصر، رایانه، ابَر رایانه‌هایی با هوش مصنوعی، منطق فازی و کوانتومی و.. همه و همه می‌خواهند برتری انسان را به زیر بکشند، اما نه توسط این تجهیزات ساخت بشر، بلکه دقیقاً توسط خود بشر! بُت‌ها نفهم بودند. اما توسط یک آدم فهمیده درست می‌شدند. وقتی یک آدم فهمیده دوست دارد به چیزی نفهمی که خودش ساخته احترام بگذارد و آنرا برتر از خود معرفی کند و بپرستد نباید دیگر از دلیل حکومت احمق‌ها بر نخبه‌ها تردید داشت!

 تشابه یک سیستم کامپیوتری دقیقاً یادآور ساختار یک انسان است. بازآفرینی بُت به شکلی دیگر! آن‌چنان‌که اسکلت بدن (کیس)، صورت (مانیتور)، چشم (وب‌کم)، گوش (میکروفن)، دهان (اسپیکر)، مغز (پردازنده)، سیستم عصبی (مادربرد)، دست (کیبورد)، پا (ماوس)، حافظه‌ی کوتاه‌مدت (رَم)، سلول‌های بنیادی (بایوس)، حافظه‌ی بلندمدت (هارد)، قلب (پاور) و خون! (برق) است.

شبیه هر موجود دیگری، در رایانه‌ها نیز، بعد از پیری (مستهلک شدن رایانه) و یا سکته‌ی مغزی و قلبی (قطع شدن برق) سه اتفاق محتمل رخ می‌دهد. این اتفاقات همان باورهایی است که قرن‌هاست در نهاد بشر جای گرفته و به همین شکل هم در تمام ساخته‌های دست بشر همه‌ی این تفکرات جاری و ساری است. این سه تفکر در رایانه‌ها نیز قابل‌تأمل و پرداخت است. پس اگر تجهیزات سخت‌افزاری یک کامپیوتر، نشان از بُعد مادی آن دارد، سیستم‌عامل، بُعد معنوی یا روح آن است. پس خیلی بیشتر و برتر از بُت‌ها می‌شود آن‌ها را پرستید!

  • تفکر ماتریالیسمی، جهان ماده و انرژی- مرگ، پایان زندگی است.
  • تفکر تناسخی، جهان ماده و روح سرگردان- مرگ، ادامه‌ی زندگی در همین دنیا و در کالبدی دیگر است.
  • تفکر دینی، جهان ماده و روح یکتا- مرگ، ادامه‌ی زندگی در همین دنیا یا دنیایی دیگر و در همان کالبد است.

تفکر ماتریالیسمی:

کامپیوتر مُرده، برای همیشه مُرده!

اگر جریان برق قطع شود، هم مغز از کار می‌افتد هم قلب. جریان برق همان انرژی روزانه است که از طریق بلعیدن به دست می‌آید. یک بدنِ کامپیوتری بدون برق، لاشه قطعاتی است بی‌خاصیت، در این شکی نیست. اما برق، روح نیست! این یعنی با از بین رفتن اسکلت و یا قطع شدن جریان برق، چیزی هنوز باقی است. که تمام خصوصیات، تجربیات، اطلاعات و داده‌ها را می‌توان ازش بیرون کشید. با اینکه این باور همچنان هست اما استفاده از این تفکر برای تداوم حیات رایانه‌ها چندان متصور نیست.

تفکر تناسخی:

سیستم‌عامل ویندوز، روح سرگردان!

زندگی پس از مرگ، اعتقاد به تناسخ! مُردن و زنده شدن در بدن فردی دیگر، در آهن، سنگ، سبزه، خاک، پرنده و هر جانور و ناجانوری. این را کجا به کار بردند؟ مایکروسافت با ساخت ویندوز و دمیدن این روح در جسم رایانه، ایده‌ی تناسخ را به‌خوبی پیش کشیده. ویندوز، سیستم‌عاملی که وابسته به سخت‌افزار نیست این یعنی در صورت مرگ رایانه (ازکارافتادن بُعد مادی آن)، بُعد معنوی‌اش قادر به ادامه‌ی حیات خواهد بود در جسمی دیگر و در رایانه‌ای دیگر، حتی با مشخصات سخت‌افزاری متفاوت دیگر. این یعنی مرگ، پایان زندگی نیست! و سیستم‌عامل (روح) مسافری است که گاهی در این منزل و گاهی در آن منزل رحل اقامت می‌افکند.

تفکر دینی:

سیستم‌عامل مک، روح واحد در جسم واحد!

روح تو در جسمی غیر از جسم تو نمی‌تواند باشد. شاید این تمام پندار اپل از عرضه سیستم‌عامل مک بر پایه‌ی یونیکس باشد. جسمی که بدون آن روح کار نمی‌کند و روحی که بدون آن جسم، پس از مرگ در هیچ جسم دیگری حلول نمی‌کند و این پایان چرخه‌ی حیاتش است. هر جسم تنها شایسته روحی است که با آن پرورش‌یافته و هر روحی شایسته جسم خویش است! این ایده بیشتر نزدیک به آنچه هست که پیامبران از آن سخن به میان آورده‌اند.

اینکه کدام‌یک درست است هنوز مشخص نیست اما همان‌طور که پیداست گویی اعتقاد به تناسخ به‌اندازه‌ی سیستم‌عامل ویندوز، از محبوبیت بالایی برخوردار است!


0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x