میمون متفکر!

هادی احمدی (سروش):

بیایید با من تا این بیت جالب مولانا را بشکنیم:
"قصد من آنست که آید بانگ آب / هم ببینم بر سر آب این حباب"
او کل هستی را در سه مرحله‌ می‌دید:
۱. دنیای ماده
۲. دنیای خیال
۳. دنیای عدم
که در این بیت او به زیبایی هر سه را به تصویر کشیده:
۱. آب، دنیای ماده است.
۲. حباب، دنیای خیال.
۳. و بانگ و صدای آب نیز: دنیای عدم؛ جایی که سکوت به صدا و صدا به سکوت منتهی می‌شود.
×××
دنیای ماده: نشان‌دهنده‌ی واقعیت‌های ملموس و فیزیکی است که ما در زندگی روزمره خود تجربه می‌کنیم.
دنیای خیال: نمایانگر تصورات و افکار است، چیزی که ممکن است واقعی به نظر برسد، اما در حقیقت، زودگذر و ناپایدار است.
دنیای عدم: به حالت‌های فراموشی یا نیستی وجود اشاره دارد؛ جایی که تمام وجود و آگاهی به سکوت و عدم تبدیل می‌شود.
×××
دنیای ماده همین فیزیک کلاسیکی است که همه‌ی ما لمسش می‌کنیم.
دنیای خیال، همان خلا در فیزیک کوانتوم است که این خلا می‌تواند به صورت موقت انرژی و ذرات را ایجاد کند، پدیده‌ای که به عنوان "فلوکتورهای کوانتومی" شناخته می‌شود. در واقع، از نظر علمی، خلا هیچ‌گاه واقعاً خالی نیست و در آن فعالیت‌هایی در مقیاس میکروسکوپی اتفاق می‌افتد.
و دنیای عدم، نیز شاید همان هیچی‌ است که نظریه‌ی بیگ‌بنگ ازش بیرون زد. بعد از بیگ‌بنگ است که زمان و مکان و انرژی و ماده حاصل شد؛ درنتیجه پس از آن بود که فیزیک کوانتوم و فیزیک کلاسیک بوجود آمد.
×××
عطار نیشابوری نیز عدم را مرتبه‌هایی از هستی می‌داند که "وجود" از بودن آن نشأت می‌گیرد:
"بگذر ز وجود و با عدم ساز / میدان به یقین که از عدم خاست
زیرا که عدم عدم به نام است / هرجا که وجود را نظام است"
اینکه همه چیز از هیچ بوجود آمده امروزه در مباحث علمی هم تایید شده هست.
×××
بااینحال اگر کمی ریز شویم این فیلسوفان و دانشمندان و شعرا خیلی هنر نکرده‌اند و این چیزها را هر ننه‌قمری می‌داند.
همه‌ی ما می‌دانیم هستیم، فکر و خیال می‌کنیم و روزی خواهیم مُرد.
این یعنی ماده، خیال و عدم.
مشکل اصلی و فهم نهایی بر سر همان عدم است؛ یکی باور دارد به شکلی از عدم برمی‌گردیم، یکی می‌گوید در عدم تا ابد زنده‌ایم، یکی می‌گوید عدم نه‌تنها نبودن نیست که مرتبه‌ای از هستی است، یکی می‌گوید نیستی انتقال به حالت دیگر است، یکی می‌گوید در عدم تکرار می‌شویم، یکی هم می‌گوید عدم، وحدت وجود است. یکی می‌گوید بهشت است و دیگری هم جهنم.
برداشت از نیستی و عدم، تلاشی برای فهم مرگ است و اندکی آرام گرفتن ذهن پرسشگر.
×××
اصل ماجرا اینجاست که یک میمون متفکر، می‌خواهد به معنی برسد!
به گمان من همه‌ی این برداشت‌ها تلاشی برای رهایی از ترس مرگ و نیستی و معنی دادن به زندگی بی‌معنی است؛ همین.
حتی این مطلب من.
www.Soroushane.ir

5 1 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x