یکی از برادرانم با دقتی ستودنی، غلطهای املاییام را گوشزد میکند.
یکی دیگر، هرچه بگویم و بنویسم موافق است. نظر خاصی ندارد 🙂
چند تنی دیگر اصلاً نمیخوانند.
یکی دیگر اما منتقد جدی نوشتههایم است.
در زیر یکی از مطالبم پیام خصوصی فرستاده:"چه اصراری داری به استفاده از برخی کلمات رکیک جنسی؟ حتی سلین آن نویسندهی مشهور فرانسوی که طفلک درگذشت و به بیپروایی معروف بود چنین نمیکرد."
در پاسخش کوتاه برایش چیزی نوشتم. که گفتم: عزیزکم، نقدت بجاست.
×××
اما در شرحش هم برای او و هم برای دیگران باید بگویم: راستش، استفاده از برخی کلمات برایم نه از سر بیپروایی بلکه برای رساندن لحن، فضا، یا واقعیتی است که در متن جریان دارد. نه دنبال ابتذالم و نه از رکیکگویی لذت میبرم، ولی گاهی واقعیت، زبان خودش را تحمیل میکند.
بااینکه خوب میدانم بکارگیری یک واژه، سبب میشود حجم زیادی از مخاطبان عام بیشتر جبهه بگیرند و حتی مخاطبان خاص و موافق هم از جسارت واکنش بازمانند.
پس این واژهها دلیلی بر دیده شدن نیست بلکه برعکس ضد دیدن است!
در مورد سلین هم، اتفاقاً او را خواندهام. در صداقتش بیتعارف بود، اما هر نویسنده زبان و میدان خودش را دارد. من هم سعی میکنم زبان خودم را پیدا کنم، حتی اگر گاهی تلخ یا تند و عریان باشد.
×××
اتفاقاً بیهوده و بیملاحظه از این واژگان بهره نمیگیرم...
این واژهها باید دقیقاً همانجایی بنشینند که باید؛ نه بیشتر، نه کمتر. درست شبیه همان اجزای جنسی بدن که وقتی سر جای خودشاناند، زیبا و کارآمدند! 🙂
www.Soroushane.ir