به خود آ!

هادی احمدی (سروش):

بچه‌که بودم عاشق سری کتاب‌های:"به من بگو چرا؟" بودم.
اما از این چراهایی که می‌خواهم بگویم چیزی ننوشته بود.
نه به ژاپن که برای یک دقیقه تاخیر قطار، مدیرانش استعفا می‌دهند و نه به ایران که تا مردم در کوره‌ی ندانم‌کاری و آدم‌پزی ذوب نشوند، مدیرانش استعفا نمی‌دهند.
اما این اهمیتی ندارد به‌هرحال گاهی قدرت، کاری می‌کند که آدمی، خدانشناس شود. مشکل من به شخصه با مدیران نالایق نیست چون قدرت، هوش از سرشان برده. مشکلم با هواداران ناآگاه است. این دوستداران نظام که فکر می‌کنند مردمی که معترضند، نه ارزش مذهبی سرشان می‌شود و نه ملی؟ و اگر مدیری خبط کرده، یا مقصر نیست و یا اگر هست پیش آمده خُب!
چون می‌خواهند چشم‌هایشان را به‌روی واقعیت ببندند.
نه شما آنقدر دیندارید که خدا نداند چطور سوار بر حوریان به بهشت ببردتان و نه منتقدان آن‌قدر بی‌اعتقادند که جهنم، له‌له‌شان را بزند و ندانند میله‌ی داغ را کجای بدنشان فرو کنند!
×××
اگر همین مذهبیون دو آتشه اندکی ایمان واقعی داشته باشند می‌دانند آدم عاقل یا خطا نمی‌کند یا اگر خطا هم بکند راهی بنام توبه هست. توبه هم یعنی جبران و جلوگیری از تکرار خطا. این زیباست که فلسفه‌ی مدیریت مشکل ITIL قرن‌ها پیش در دین و مذهب هم وجود داشت؛ اما مومنان آن، گویی معنایش را درک نمی‌کنند. یا می‌کنند و خود را به کو‌چه‌ی علی‌چپ می‌زنند که این نیز گناه مشدد است چراکه کسی که بداند و خطا کند گناهی سنگین‌تر از کسی که نداند و خطا می‌کند دارد؛ ولی می‌بینیم بازهم با علم به این، به تکرار، خطا می‌کنند.
×××
مدیران این کشور ثابت کردند در مدیریت ناتوانند و در مدیریت مشکل و در حل ریشه‌ای هر مسئله‌ای به شدت و به شکل عامدانه‌ای خود را به نادانی زده‌اند. زیرا علت ریشه‌ای تمام مشکلات دقیقاً خودشان هستند! اما اگر دو دسته شوید آش همین آش است و کاسه همین کاسه...
هواداران ارزشی باید مفاهیم زنجیره‌ی ارزش را بدانند زیرا مردم مهم‌ترین حلقه‌ از این زنجیره‌ی ارزش است. پس سنگ دین را به سینه زدن ولو آن‌که بدیهی‌ترین مبانی آن را اجرا نکردن به شما لقب مذهبی نمی‌دهد. زیرا حتی به آن چیزی که دین هم می‌گوید معتقد نیستند ازاین‌رو با گوش و چشم بسته و تقلید بی‌چون و چرا، دارید نام دیندار واقعی را هم خدشه‌دار می‌کنید و دین را از چشم برخی افراد بر سر دوراهی هم می‌اندازید که این نیز گناهی افزون‌تر است!
×××
مشکل همیشگی، فاسد بودن مدیر تاریخ مصرف گذشته است که دو دستی میز مفت را چسبیده و هیچ رقم از آن دل نمی‌کَند. بقول اولین امام شیعی که دوستش دارید مقام اگر ماندنی بود به تو نمی‌رسید. اما می‌بینیم مقام در این کشور که خود را مهد شیعه می‌داند چنان ماندنی است که به کس دیگری نمی‌رسد!
اما با همه‌ی این‌ها، مشکل بزرگ‌تر، ناآگاهی و یک دست نبودن افکار جامعه است. نگذارید این قدرتمندان، بنام دین و ارزش‌های من‌درآوردی مرزی بین آحاد جامعه ایجاد کنند.
تمام مردم وظیفه دارند برابر کج‌فهمی، فساد، زیاده‌خواهی ریا و دروغ مدیران، حس مطالبه‌گری داشته باشند. یعنی تلاش برای جبران مافات، جلوگیری از تکرار خرابی و رفع ریشه‌ای یک مشکل.
لازم نیست به سوی خدا بروید به خود بیاید کافیست!
اگر موافق نیستید:"به من بگو چرا!؟"
www.Soroushane.ir

0 0 رای
امتیازت به این مطلب؟
عضویت در سایت
اطلاع رسانی
guest

0 نظر
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
error: لینک های همرسانی مطلب در سمت چپ صفحه هست دوست داشتی به اشتراک بگذار!
0
نظرت مهمه حتماً بنویس!x