من عاشق خودآموزیام؛ زبان، کامپیوتر، شعر، نویسندگی، فلسفه، روانشناسی و بسیاری از چیزهایی که باید بیاموزم را نه در کلاس بخصوصی آموختم و نه معلمی داشتم. هیچگاه نه شب شعری رفتم، نه در انجمنی حضور یافتم و نه چسبیدم به شعرا و ادیبان و علمای فاضل. راه خود را میروم و ایمان دارم که مملو از کاستیام. اما پر از راستی!
راستی هر آدمی مجموعهای از کاستی است! چه زیباست که کاستیها را با راستی آزمود و رفع کرد. شاید درون یک انزوای شیرین گرفتارم، درون تاریکی یک غارم که میلی به بیرون رفتن ندارم. به خود گفتم:"چرا خود را در کنجی محبوس کردی. چه لذتی دارد زندان شدن در خویشتن!؟"
گفت:"اتفاقاً برعکس، من بیرون از این در محبوسم؛ این جایی که تو اسمش را زندان گذاشتی، برای آزادی و رهایی از بیرون ساختهام!"
شبیه تمام موجودات طبیعت، خودخواهم اما نه به معنای پرستیدن خویشتن یا تکبر؛ بلکه در درجهی اول به معنای خواستن برای خود آن هم برای بقا و یا برای قوام بیشتر کلام. پس از آن بهشدت تمام موجودات جهان را دوست دارم از این و آن، از انس و جن، از دوست و دشمن، از مرکبات و صیفیجات و هرچه در این حیات پیرامون است، مرا مجنون خود میکند. ازآنجایی که بینی کوچکی دارم پس احساس خودبزرگبینی نمیکنم!
×××
زیاد هم بر من ایراد گرفتهاند که اگر با فلان کس میگشتی فلانتر میشدی و کلانتر! با اینکه گوشم بدهکار این حرفهاست اما دلم طلبکارست!
یا میگویند بین آدمها خطکش بگذار، اما نتوانستم و همه را به یک اندازه میبینم یک اندازهی چشمی؛ مدیر و منیر، اسیر و ابیر در نزدم یکی است!
عزیزی گفت همیشه اولین کسی که پستهایت را لایک میکند خودتی، یعنی اینقدر خودت را قبول داری؟
گفتم، آدم باید صادق باشد؛ باید عاشق باشد؛ بله خودم را قبول دارم. تو هم باید ابتدا خودت را قبول داشته باشی؛ اگر خود را باور نداشته باشم تو نیز مرا باور نخواهی کرد. مُشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید نیستم!
اینکه تو از من بگویی آنچه نیست که از من به کام همگان میرسد. مشُک از آهوی تن من است حتماً که آهوی خُتن هم پیشتر از هرکسی آن را دوست دارد! پس همچنان که قبلتر از این نیز گفتهام اولین مخاطب تمام نوشتههای تخصصی و ادبیام خودمم. خودم برای خودم مینویسم، خودم به خودم ایراد میگیرم، خودم تصحیح میکنم، میآموزم و دوباره و دوباره تکرار میکنم تا راه تازهای را بیابم. چون باور دارم که تازگی تکرار شده، کهنه است!
پس اولین لایک را هم به خودم میدهم به پاس وقتی که از خودم گرفتم و انرژیی که از خودم هدر دادم. این یعنی:"بسمالله، تو هم اگه خوشت اومد پس بزن زنگو!"
www.Soroushane.ir