

به سروشانه خوش آمدی!
من هادی احمدی هستم؛ نویسنده، شاعر و مدرس ITIL.
بهشدت وسواس دارم روی سبک منحصر نوشتن، معنا و پیام!
اینجایی که هستید وبسایت من است؛ وبسایت شاعری بنام سروش که بهمنظور به اشتراکگذاری آثار، ایدهها، مقالات، دانستنیها و تجربیاتم ایجاد شده. هر صفحهاش، داستانی منحصر به فرد دارد و نگاهی عمیق و چند بعدی را داراست که بیپروا نوشتمش؛ از مطالب آموزندهی تخصصی در حوزهی فناوری اطلاعات و ITIL گرفته تا روزنویسهای دغدغهوار، صفحاتی از کتابهایم، اشعار و…
اینجا مکانی است برای کشف، یادگیری و آگاهی؛ شما را از دانستیهایم بینصیب نمیگذارم پس مرا از نظراتتان بینصیب نگذارید. حرفهای تازهای دارم که بسیاری از آنها را نوشتهام و خواهم نوشت. حرفهای مگو، حرفهای بیپروا، تابوهای شکستنی!
بیصبرانه منتظرم تا ببینم این نوشتهها چه کمکی به شما کرده؟

به قلم من، اینجا چه چیزهایی در انتظار شماست؟



آخرین نوشتههای من:
پیامبر خویشتن!
پیامبر خویشتن!
با اینکه ادیان با شعار انسانسازی پا به میدان گذاشتند و گاه بجهت تزریقات جبر جغرافیایی و فرهنگ و ادبیات و گاه حکومت، دین به مردم خورانده میشود من نیز فکر میکردم دین، براستی انسانساز است. بخاطر همین با تمام وجودم سمتش رفتم و سپس با تمام وجود ازش فاصله گرفتم.
دین یک ارزش مشترک است برای ایجاد وحدت. اما "ارزش منحصر" کجای داستان است؟ آیا ارزش منحصر، وحدت بهتر و سالمتر نمیآورد؟
بعبارتی آیا وحدت اجتماعی بهتر است یا...
ادامه...
رحیم!
رحیم!
آهو برای بقا داشت بهمراه گلهاش از چنگ حملهی شیران گرسنه، هراسان و شتابان میگریخت؛ اما بدلیلی نامعلوم وقتی خود را دور از گله دید و فرارش را بینتیجه یافت بجای ادامهی دویدن به یکباره نشست و شیران گرد او جمع شدند...
خداخدا میکردم حرکتی بکند و خود را وارهاند؛ اما نکرد و بطرز عجیبی تسلیم شد.
دلم سوخت و جهان وحشی را بسیار بیرحم دیدم.
لاشخوری هم آن حوالی پرسه میزد تا از آنچه باقی میماند برای جوجههای تازه به...
ادامه...
خریت در دل خرد!
خریت در دل خرد!
پا به سن گذاشتی و چهل الی شصت را هم لابد رد کردی؛ در ظاهر خردمندی و موهای سر و پشم و پیلت را نه در آسیاب که در گذر روزگار تلخ و شیرین سفید کردی...
شاید متاهل هم باشی و صاحب همسر و فرزند؛ لازمست ادای همسر غیرتی و سرتوی لاک درآوری و ادای پدر یا مادری که الگوی فرزندانش است...
حرفهای قلبمه میزنی؛ پختهمخته بنظر میآیی؛ آرام راه میروی؛ روی احساسات جوانیات یک وزنهی سنگین انداختی تا به...
ادامه...
و هزاران مطلب منحصر و یکتا را از این شیدای نوشتن بخوانید….
جستجو
