پس از فروپاشی یوگسلاوی و آغاز جنگ داخلی، جمهوری اسلامی بعنوان نخود هر آشی، به حمایت از مسلمانان بوسنیایی (بوسنی و هرزگوین) پرداخت. این حمایت بخشی از همان سیاست مضحک و تکراری "صدور انقلاب" و حمایت از "امت اسلامی و دفاع از مستضعفین و مظلومان جهان" بود.
با همان فرمول همیشگی: ارسال تسلیحات، آموزش نظامی و مستشاری از طریق سودان و کرواسی (علیرغم تحریم تسلیحاتی سازمان ملل). ترور و ناامنی. کمکهای مالی، دارویی و غذایی با پول یامفت ایرانیان! و حمایت از دولت علی عزتبیگوویچ.
×××
آخوندهای از همهجا بیخبر که یکهو حکومت و قدرت ثروتمند سرزمین شاهنشاهی متمدن ایران را بدست آوردند، چنان کیفور و ذوقزده بودند که میخواستند تمام جهان را رهبری و هرجایی حسینیه برپا کنند. یوگسلاوی هم به همین شکل.
×××
آن رویهای که اعراب پس از قدرت گرفتن اسلام برای تهاجم به کشورها و بخصوص در حمله به ایران داشتند ج.ا نیز همان را تکرار کرد- تف به تاریخ که دست از تکرار برنمیدارد!- تف به ما که نمیفهمیم...
اینان تلاش داشتند خود را بعنوان حامی مظلومان معرفی کند.
اما درست شبیه عراق، یمن، بحرین، عربستان، لبنان، فلسطین، عراق، سوریه و... هرچه ساختند پودر شد.
×××
پس از آن مناقشه، بوسنی عاقلتر از حماس و حوثی و... بود.
سیاست واقعگرایانهي دولت بوسنی ایجاب میکرد که با قدرتهای بزرگ اقتصادی و نظامی همراه شود، نه با جمهوری اسلامی مطرود و منزویشده.
دولت بوسنی، برخلاف تصور خمینی و خامنهای و شرکا، سیاست واقعگرایانه در پیش گرفت و بسمت غرب رفت.
چرا؟ چون غرب اصول داشت، ساختار داشت، قدرت داشت. رشد داشت. نه شعار توخالی میداد، نه با عمامه و توسری حکومت میکرد.
چون محاسبات آخوندها مذهبی و متوهمانه است و سیاست واقعگرای دنیا، چیزی دیگر...
×××
عاقبت...
در آنجا نیز شبیه تمام جاها پول و مال و ثروت و منابع ایرانمان هدر رفت بخاطر هیچ...
آخوندها، نه خودشان عاقبت بخیرند نه کسی را عاقبت بخیر میکنند...
×××
هر کشوری که نجات یافت، نجاتش نه بخاطر نزدیکی با اینان، بلکه دوری از ایشان بود...!
www.Soroushane.ir